ترانه ای درباره مواد مخدر با شعر و صدای داوود ایمانی
تنها یک غفلت کوچک یه سراشیبی کوتاه
با رفیقای دروغین هر کی شد همدل و تنها
می ره دنبال متاعی که آخرش مکر و سکوته
نمی دونه که نصیبش زخ نیش عنکبوته
داغ بدنامی و ذلت روی پیشونیش میشینه
مثل کبکه و برفه نمی خود کسی ببینه
دیو بدبختی و خفت سر هر گذر نشسته
اون کسی می شه اسیرش
که خیال می کنه جسته
وقتی که جوهر افیون
جاری شد تو رگ و خونش
دیگه کار میگذره از کار
گم میشه نام و نشونش
دل اگر دادی به شیطون
پس گرفتنش محاله
آخر این راه تاریک
خوار مردن و زواله
چرا از عمر و جوونیت میشی غافل؟
میکشی به روی اسمت خط باطل؟
نفس اماره برای عقل و جونه
تو رو در بند میکشه اگه بتونه
تنها یک غفلت کوچک یه سراشیبی کوتاه
با رفیقای دروغین هر کی شد همدل و تنها
می ره دنبال متاعی که آخرش مکر و سکوته
نمی دونه که نصیبش زخ نیش عنکبوته
داغ بدنامی و ذلت روی پیشونیش میشینه
مثل کبکه و برفه نمی خود کسی ببینه
دیو بدبختی و خفت سر هر گذر نشسته
اون کسی می شه اسیرش
که خیال می کنه جسته
وقتی که جوهر افیون
جاری شد تو رگ و خونش
دیگه کار میگذره از کار
گم میشه نام و نشونش
دل اگر دادی به شیطون
پس گرفتنش محاله
آخر این راه تاریک
خوار مردن و زواله
چرا از عمر و جوونیت میشی غافل؟
میکشی به روی اسمت خط باطل؟
نفس اماره برای عقل و جونه
تو رو در بند میکشه اگه بتونه
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه