ترانه ی پاپ
نه دل مفتون دلبندی
نه جان مدهوش دلخواهی
نه بر مژگان من اشکی
نه بر لب های من آهی
نه جان بی نصیبم را
پیامی از دل آرامی
نه شام بی فروغم را
نشانی از سحرگاهی
نیابد محفلم گرمی
نه از شمعی نه از جمعی
ندارد خاطرم الفت
نه با مهری نه با ماهی
کی ام من آرزو گم کرده ای تنها و سرگردان
نه آرامی نه امیدی نه همدردی نه همراهی
گهی افتان و خیزان چو غباری در بیابان
گهی خاموش و حیران چون نگاهی بر نظرگاهی
کی ام من
نه دل مفتون دلبندی
نه جان مدهوش دلخواهی
نه بر مژگان من اشکی
نه بر لب های من آهی
نه جان بی نصیبم را
پیامی از دل آرامی
نه شام بی فروغم را
نشانی از سحرگاهی
نیابد محفلم گرمی
نه از شمعی نه از جمعی
ندارد خاطرم الفت
نه با مهری نه با ماهی
کی ام من آرزو گم کرده ای تنها و سرگردان
نه آرامی نه امیدی نه همدردی نه همراهی
گهی افتان و خیزان چو غباری در بیابان
گهی خاموش و حیران چون نگاهی بر نظرگاهی
کی ام من
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه