ترانه ی پاپ با مضمون دفاع مقدس
بگو مادر از هشت سالی که رفت
دل خون و پیراهن چاک چاک
بگو از تگرگی که رگبار شد
درختی که غلتید تو خون و خاک
خودت بند پوتینش رو بستی و
خدا خواست اون لحظه بارون بشه
پدر خواب رو از چشم دشمن گرفت
مبادا که خوابت پریشون بشه
تو بی راهه فانوس راهم شدی
با دستت جهان من رو ساختی
تو هربار دنیا به ما سخت گرفت
منو یاد یک کوه انداختی
پدر رفت تا چشم بیگانه ها
به این خاک و این خونه روشن نشه
که دستای آلوده ی هرکسی
سزاوار دستای میهن نشه
فرشته به قدر تو معصوم نیست
تا این دنیا دنیاست ممنونتم
اگه زندگیم رو بریزم به پات
بازم تا دم مرگ مدیونتم
اگه پاسخ نامه هات رو نداد
فقط نذر کردی و لب دوختی
پدر مشق عشق رو گرفت از حسین
تو این صبر رو از زینب آموختی
می خوام گل بکارم تو میدون مین
یک کاری کنم تا که خوشحال شه
تو این راه چشمام رو وا می کنم
مبادا گل لاله پامال شه
پدر رفت تا چشم بیگانه ها
به این خاک و این خونه روشن نشه
که دستای آلوده ی هرکسی
سزاوار دستای میهن نشه
بگو مادر از هشت سالی که رفت
دل خون و پیراهن چاک چاک
بگو از تگرگی که رگبار شد
درختی که غلتید تو خون و خاک
خودت بند پوتینش رو بستی و
خدا خواست اون لحظه بارون بشه
پدر خواب رو از چشم دشمن گرفت
مبادا که خوابت پریشون بشه
تو بی راهه فانوس راهم شدی
با دستت جهان من رو ساختی
تو هربار دنیا به ما سخت گرفت
منو یاد یک کوه انداختی
پدر رفت تا چشم بیگانه ها
به این خاک و این خونه روشن نشه
که دستای آلوده ی هرکسی
سزاوار دستای میهن نشه
فرشته به قدر تو معصوم نیست
تا این دنیا دنیاست ممنونتم
اگه زندگیم رو بریزم به پات
بازم تا دم مرگ مدیونتم
اگه پاسخ نامه هات رو نداد
فقط نذر کردی و لب دوختی
پدر مشق عشق رو گرفت از حسین
تو این صبر رو از زینب آموختی
می خوام گل بکارم تو میدون مین
یک کاری کنم تا که خوشحال شه
تو این راه چشمام رو وا می کنم
مبادا گل لاله پامال شه
پدر رفت تا چشم بیگانه ها
به این خاک و این خونه روشن نشه
که دستای آلوده ی هرکسی
سزاوار دستای میهن نشه
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه