تصنیف قدیمی با تنظیم جمال الدین منبری و آواز محمد معتمدی
به راه وی تا سحر ماندم ژاله افشاندم او نیامد
به امیدش با نوای دل نغمه ها خواندم او نیامد
امید دل من کجایی سحر شد چرا پس نیایی
چرا نیایی که بی تو نالانم آتش عشقت زد شرر به جانم
آتش عشقت زد شرر به جانم
شب تارم مه رخشان تویی تو به گلزارم گل خندان تویی تو
ز قلب بی تابم چه خواهی به چشم بی خوابم نگاهی
به راه وی تا سحر ماندم ژاله افشاندم او نیامد
به امیدش با نوای دل نغمه ها خواندم او نیامد
امید دل من کجایی سحر شد چرا پس نیایی
چرا نیایی که بی تو نالانم آتش عشقت زد شرر به جانم
آتش عشقت زد شرر به جانم
شب تارم مه رخشان تویی تو به گلزارم گل خندان تویی تو
ز قلب بی تابم چه خواهی به چشم بی خوابم نگاهی
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه