فروغ آلبوم استودیویی با آهنگسازی سامان صمیمی و با صدای علیرضا قربانی است که در خرداد ماه ۱۳۹۶ پخش شد. نام این آلبوم برگرفته از قطعهای به همین نام با شعری از فروغ فرخزاد است.
بهنام ابوالقاسم: پیانو، ناظر ضبط ارکستر زهی
میلاد محمدی: تار، شورانگیز
پدرام فریوسفی: ویلن، ویولا
میثم مروستی: ویلن، ویولا
نیلوفر محبی: ویلن
محسن عبادی: ویلن
پانیذ فریوسفی: ویلن، ویولا
آتنا اشتیاقی: ویلنسل، کنترباس
رضا فرهادی: کنترباس
زکریا یوسفی: کاخن، کوزه دف بندیر
بهتاش ابوالقاسم: پرکاشن
درشن انند: طبلا
سامان صمیمی: کمانچه، سه تار، ویلن، کمانچه آلتو، مشتاق
حسام ناصری: صدابردار میکس و مستر
گروه کر
شیوا سروش: سوپرانو
مه گل صفدری: آلتو
کامران عروج زاده: تنور
محمد حقیقی: باس
بهنام ابوالقاسم: پیانو، ناظر ضبط ارکستر زهی
میلاد محمدی: تار، شورانگیز
پدرام فریوسفی: ویلن، ویولا
میثم مروستی: ویلن، ویولا
نیلوفر محبی: ویلن
محسن عبادی: ویلن
پانیذ فریوسفی: ویلن، ویولا
آتنا اشتیاقی: ویلنسل، کنترباس
رضا فرهادی: کنترباس
زکریا یوسفی: کاخن، کوزه دف بندیر
بهتاش ابوالقاسم: پرکاشن
درشن انند: طبلا
سامان صمیمی: کمانچه، سه تار، ویلن، کمانچه آلتو، مشتاق
حسام ناصری: صدابردار میکس و مستر
گروه کر
شیوا سروش: سوپرانو
مه گل صفدری: آلتو
کامران عروج زاده: تنور
محمد حقیقی: باس
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
۵:۲۹اي شب از روياي تو رنگين شدهسينه از عطر توام سنگين شدهاي به روي چشم من گسترده خويششاديم بخشيده از اندوه بيشهمچو باراني كه شويد جسم خاكهستي يم ز آلودگي ها كرده پاكاين دل تنگ من و اين دود عود در شبستان، زخمه هاي چنگ و رود عشق چون در سينه ام بيدار شداز طلب پا تا سرم ايثار شدعشق ديگر نيست اين، اين خيرگيستچلچراغي در سكوت و تيرگيستاين فضاي خالي و پروازهااين شب خاموش و اين آوازهااي مرا با شور شعر آميختهاينهمه آتش به شعرم ريختهچون تب عشقم چنين افروختيلاجرم شعرم به آتش سوختياي شب از روياي تو رنگين شدهسينه از عطر توام سنگين شده
-
۸:۰۲روزي تو مرا بيني ميخانه درافتادهدستار گرو كرده بيزار ز سجادهمن مست و حريفم مست زلف خوش او در دستاحسنت زهي شاهد شاباش زهي بادهاين دلبر پرفتنه با جمله دستان هاخوش خفته و جمله شب اين عشرت آمادهما مست شديم و دل جدا شداز ما بگريخت تا كجا شدچون ديد كه بند عقل بگسستدر حال دلم گريزپا شددر خانه مجو كه او هواييستاو مرغ هواست و در هوا شداو باز سپيد پادشاهستپريد به سوي پادشا شد
-
۴:۲۶چون آهوي خرامان مستانه مي گريزي از ما كشيده دامان مستانه مي گريزي دل را نكرده درمان يك باره مي شتابي سر را نداده سامان مستانه مي گريزي اي چشم جان به راحت وي كام دل نگاهت چند از دل نبرده كامان مستانه مي گريزي خود شعله درفكندي در ناي عشق بازان وز آتشين كلامان مستانه مي گريزي چون آهوي خرامان مستانه مي گريزي از ما كشيده دامان مستانه مي گريزي اي چهره ات چو خورشيد مست صفاي مستي از ما شكسته جامان مستانه مي گريزي با ما شكسته حالان رندانه مي نشيني وز ما اسير دامان مستانه مي گريزي اي دل به كوي رندان بد نامي ات مبارك كز كوي نيك نامان مستانه مي گريزي چون آهوي خرامان مستانه مي گريزي از ما كشيده دامان مستانه مي گريزي
-
۲:۳۴اشك ز ديده مي رود من به كجا روم بگوچاره ي عاشقي بگو تا نروم به سوي اوچاره ي عشق من كجاست هيچ مگو سكوت كندم مزن از نگاه او لب مگشا سكوت كن
-
۳:۵۲شهره شهر عقل را همچو اسير مي بريدوش نخفت چشم من، چشم تو بود و لشكريهر نفس از تو در دلم، شعله زبانه مي كشدجان من از خيال تو جرعه به جرعه مي چشدباز ميان خواب خود، سجده كنان نشسته امطعنه به آسمان زده، هرم حرم شكسته امزلف عبادت مرا دست تو تاب مي دهدكفر به دست خود مرا جام شراب مي دهددست عطش به جان من كاسه آب مي دهدكوزه جان من چرا بوي شراب مي دهدبوسه به پاي بت زدم كعبه دل تباه شدپرده به پرده آسمان سوخته شد سياه شد
-
۸:۵۴عاشقان نالان چو ناي و عشق همچون ناي زنتا چه ها در مي دمد اين عشق در سرناي تنهست اين سرنا پديد و هست سرنايي نهاناز مي لب هاش باري مست شد سرناي منآسمان چون خرقه رقصان و صوفي ناپديداي مسلمانان كه ديده ست خرقه رقصان بي بدنخرقه رقصان از تن است و جسم رقصان است ز جانگردن جان را ببسته عشق جانان در رسن
-
۸:۴۲من ذره و خورشيد لقايي تو مرا بيمار غمم عين دوايي تو مرابي بال و پرم در پي تو مي پرممن كه شده ام چو كهربايي تو مرااي دوست به دوستي قرينيم تو را هر جا كه قدم نهي زمينيم تو رادر مذهب عاشقي روا كي باشدعالم به تو بينيم و نبينيم تو راامروز من و جام صبوحي در دستمي افتم و مي خيزم و مي گردم مستبا سرو بلند خويش من مستم و پست من نيست شوم تا نبود جز وي هست
-
۳:۳۵ال من خراب را شهر نماز مي كند قبله به سوي قامتت راز و نياز مي كندعقل به سجده مي رود عشق قيام مي كند هستي من چو دوزخي مست سلام مي كندشرم ندارد از تو من چهره ي من بيان كند صورت من چو شعله اي رنگ هوس عيان كندخرقه ي من به خواب او گم شد و من به سوي او راه سفر گزيده ام تا برسم به كوي او
-
۶:۳۱
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان