ترانه ساخته محمد حسنی، 1385
وقتی شب از راه میرسه ستاره ها پیدا میشن
عاشقا توسکوت شب با خورشون تنها میشن
ماه واسه شون آینه میشه زل میزنن تو چشم هم
سنگ صبور هم میشن دور میشن از غصه و غم
وقتی دلت آینه باشه یه کهکشون تو سینه ته
دلت که شد آسمونی عشق برات یه فرصته
ثانیه ها که میگذرن عمره که داره میگذره
یه گل بچین از دل شب وقت ستاره میگدره
اگه شبا رو بشناسی غم رو دلت پا نذاره
سحر میاد به دیدنت طبق طبق گل میاره
فرشته ها تو آسمون دارن صداتو میشنون
اگه خدا خدا کنی خدا خداتو میشنون
وقتی شب از راه میرسه ستاره ها پیدا میشن
عاشقا توسکوت شب با خورشون تنها میشن
ماه واسه شون آینه میشه زل میزنن تو چشم هم
سنگ صبور هم میشن دور میشن از غصه و غم
وقتی دلت آینه باشه یه کهکشون تو سینه ته
دلت که شد آسمونی عشق برات یه فرصته
ثانیه ها که میگذرن عمره که داره میگذره
یه گل بچین از دل شب وقت ستاره میگدره
اگه شبا رو بشناسی غم رو دلت پا نذاره
سحر میاد به دیدنت طبق طبق گل میاره
فرشته ها تو آسمون دارن صداتو میشنون
اگه خدا خدا کنی خدا خداتو میشنون
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه