بازخوانی تصنیف قدیمی ساخته ی عارف قزوینی
از خون جوانان وطن لاله دمیده
وز ماتم سرو قدشان سرو خمیده
در سایه ی گل بلبل از این غصه خلیده
گل نیز چو من در غمشان جامه دریده
چه کج رفتاری ای چرخ
چه بدکرداری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ
نه دین داری نه آیین داری ای چرخ
هنگام می و فصل گل و گشت چمن شد
دربار بهاری خالی از زاغ و زغن شد
از ابر کرم خطه ی ری رشک ختن شد
دل تنگ چو من مرغ قفس بهر وطن شد
از خون جوانان وطن لاله دمیده
وز ماتم سرو قدشان سرو خمیده
در سایه ی گل بلبل از این غصه خلیده
گل نیز چو من در غمشان جامه دریده
چه کج رفتاری ای چرخ
چه بدکرداری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ
نه دین داری نه آیین داری ای چرخ
هنگام می و فصل گل و گشت چمن شد
دربار بهاری خالی از زاغ و زغن شد
از ابر کرم خطه ی ری رشک ختن شد
دل تنگ چو من مرغ قفس بهر وطن شد
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه