تصنیف دشتی ساخته محسن حسینی، ۱۳۹۵
من از شب پرسه های دشتهای دور بی فانوس می آیم
حلالم کن ببخشا دست خالی شب به شب پابوس می آیم
چنان می ترسم از گم کردنت ای گنج بی پایان
که هر شب غرق رویا می روم فردا پر از کابوس می آیم
برای آنکه از بین کبوترها مرا از دور بشناسی
حنا بر بال خود می بندم و در جلوه ی طاووس می آیم
من از شب پرسه های دشتهای دور بی فانوس می آیم
حلالم کن ببخشا دست خالی شب به شب پابوس می آیم
چنان می ترسم از گم کردنت ای گنج بی پایان
که هر شب غرق رویا می روم فردا پر از کابوس می آیم
برای آنکه از بین کبوترها مرا از دور بشناسی
حنا بر بال خود می بندم و در جلوه ی طاووس می آیم
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان