موسیقی دستگاهی
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
1:40تكنوازی تار كیوان ساكت
-
5:01ای فسانه... فسانه.... فسانه ای خدنگ تو را من نشانه ای علاج ای دل ای داروی درد هم ره گریه های شبانه با من سوخته در چه كاره ای فسانه خسانند آنان كه فرو بسته راه را به گلزار خس به صد سال طوفان ننالد گل ز یك تار باد است بیمار نیما یوشیج تو مپوشان سخن ها كه داری
-
3:22
-
4:43حالیا مصلحت وقت در آن میبینم كه كشم رخت به میخانه و خوش بنشینم جام می گیرم و از اهل ریا دور شوم یعنی از اهل جهان پاكدلی بگزینم حافظ
-
3:26
-
4:25نوازنده ی تار : كیوان ساكت سینه ی تنگ من و بار غم او هیهات مرد این بار گران نیست دل مسكینم بر دلم گرد ستمهاست خدایا مپسند كه مكدر شود آیینه ی مهرآیینم سر به آزادگی از خلق برآرم چون سرو گر دهد دست كه دامن ز جهان درچینم حافظ
-
6:00هزار جهد بكردم كه سر عشق بپوشم نبود بر سر آتش میسرم كه نجوشم به هوش بودم از اول كه دل به كس نسپارم شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم بیا به صلح من امروز در كنار من امشب كه دیده خواب نكردست از انتظار تو دوشم مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم كه از وجود تو مویی به عالمی نفروشم سعدی
-
4:45نكوهش مكن چرخ نیلوفری را برون كن ز سر باد و خیرهسری را بری دان از افعال چرخ برین را نشاید ز دانا نكوهش بری را به چهره شدن چون پری كی توانی؟ به افعال ماننده شو مر پری را چو تو خود كنی اختر خویش را بد مدار از فلك چشم نیك اختری را تو با هوش و رای از نكو محضران چون همی برنگیری نكو محضری را؟ اگر تو از آموختنسر بتابی نجوید سر تو همی سروری را درخت تو گر بار دانش بگیرد به زیر آوری چرخ نیلوفری را ناصرخسرو
-
2:26نگر بر روزگار به دیده ی اعتبار چو خواهی ای نگار نباشی دل فگار خوان بر بهاری از كرم ترانه ای بركن زبن و بیخ سلطه دل ای دانا در را به باغ شادی ها بگشا گرد غم بده به طوفان ها تا رسی تو به فرداها فارغ از تیرگی ها بیا تا به دوران ها كنیم عهد و پیمان ها بود شادی جان ها تو را جمله فرمان ها
-
3:01دل را خراب كرد و به گنج هنر رسید عشق خرابكار تو آبادی آورد اسماعیل خویی
-
5:07دانی كدام دولت در وصف مینیاید چشمی كه باز باشد هر لحظه بر جمالی خرم تنی كه محبوب از در فرازش آید چون رزق نیكبختان بی محنت سؤالی بعد از حبیب بر من نگذشت جز خیالش وز پیكر ضعیفم نگذاشت جز خیالی سال وصال با او یك روز بود گویی و اكنون در انتظارش روزی به قدر سالی ای بلبل اگر نالی من با تو هم آوازم تو عشق گلی داری من عشق گل اندامی گر چه شب مشتاقان تاریك بود اما نومید نباید بود از روشنی بامی سعدی
-
3:13
-
3:43آهنگساز : پرویز ایرانپور ذلیل و بیچاره تر از من نیست در روی تو خمیده شد پشت من از غم چون ابروی تو گرفته هر كس ز لب لعل تو كام دل خود نشد روا كامم ز تو وای وای بر دل من به مجلس بیگانگان نوشی باده ی ناب به هر كجا می روی با هر كس مست و خراب خبر نداری ز حال خود با مردم كه چه سان كند بس آزار و ستم وای وای بر دل من كسی چو من قدر تو را كی داند صنما به راه عشق تو دهم جان و دل به فدا بیا بنه رسم ستم به یك سو دلبر من شوی پشیمان به خدا وای وای بر دل من
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه