آلبوم موسیقی عاشورایی "عطش و آتش" در محرم سال 1374 با آهنگسازی سید محمد میرزمانی و صدای صادق آهنگران منتشر شده است.
نی: سید محمد هنجنی، فلوت: ناصر رحیمی، ابوا: کامران علی آقا، کلارینت: سعید اتوت، هورن: مسعود غریب نواز، ترمپت: امیرفرشید رحیمیان، دف: مسعود حبیبی، ویولون: علی رحیمیان، ارسلان کامکار، رضا عالمی، ابراهیم لطفی، ویولا: سیاوش ظهیرالدینی، عماد رضا نکوئی، ویولنسل: کریم قربانی، کنترباس: علیرضا خورشیدفر، پیانو: سید محمد میرزمانی
نی: سید محمد هنجنی، فلوت: ناصر رحیمی، ابوا: کامران علی آقا، کلارینت: سعید اتوت، هورن: مسعود غریب نواز، ترمپت: امیرفرشید رحیمیان، دف: مسعود حبیبی، ویولون: علی رحیمیان، ارسلان کامکار، رضا عالمی، ابراهیم لطفی، ویولا: سیاوش ظهیرالدینی، عماد رضا نکوئی، ویولنسل: کریم قربانی، کنترباس: علیرضا خورشیدفر، پیانو: سید محمد میرزمانی
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
7:34جاده و اسب مهیاست، بیا تا برویم كربلا منتظر ماست بیا تا برویم ایستاده ست به تفسیر قیامت خورشید آن سوی واقعه پیداست بیا تا برویم خاك، در خون خدا می شكفد می بالد آسمان، غرق تماشاست بیا تا برویم تیغ، در معركه می افتد و بر می خیزد رقص شمشیر چه زیباست، بیا تا برویم دست عباس، به خونخواهی آب آمده است آتش معركه برپاست بیا تا برویم كاش، ای كاش! كه دنیای عطش می فهمید آب، مهریه زهراست بیا تا برویم ابوالقاسم حسینجانی
-
8:39خوشا از دل نم اشكی فشاندن به آبی آتش دل را نشاندن خوشا از نی خوشا از سر سرودن خوشا نی نامه ای دیگر سرودن نوای نی نوایی آتشین است بگو از سر بگیرد، دلنشین است نوای نی نوای بی نوایی است هوای ناله هایش، نینوایی است دل نی ناله ها دارد از آن روز از آن روز است نی را ناله پرسوز سری سر مست شور و بی قراری چو مجنون در هوای نی سواری اگر نی پرده ای دیگر بخواند نیستان را به آتش می كشاند قیصر امین پور
-
8:10عمو جان تشنه ی خوناب تیغم مكن بر باده ی عشقت دریغم عمو اینك امانت را ادا كن مرا قربانی خون خدا كن سرم دارد هوای نی سواری سرم را بر سر نی می گذاری تنم مهمان شود بر خوار و خارا سم اسبان بوسد پیكرم را بده جامی كه دست افشان شدم من و به جشن تیغ ها مهمان شدم من بكش دست نوازدش بر سر من بده اذن جهادم رهبر من عمو جان سهم قاسم را جدا كن به یك آری مرا حاجت روا كن منم بیمار چشم مهربانت مرا با گوشه چشمی دوا كن در این هنگامه كوچ بهاری مرا هم با پرستو ها رها كن سرآمد طاقت و صبر و شكیبم من اینجا بی علی اكبر غریبم حسینعلی بای
-
7:47چون قوم بنی اسد رسیدند یك دشت، تمام كشته دیدند صحرا همه لاله زار گشته یك كُشته دو صد هزار گَشته باغی گل و سرو بار داده گل ریخته، سروها فتاده صحرا تن كشته سر به سر بود از تن سر كشته در به در بود گفتند كه یا رب این چه حال است؟ این واقعه خواب یا خیال است؟ این جسم بریده سر كدام است؟ تا كیست پدر، پسر كدام است؟ اینان كه ز سرگذشتگانند آدم نه، مگر فرشتگانند گر آدمی، از چه سر ندارند؟ ور خود ملك، از چه پر ندارند؟ این نوگل گلشن امام است فرزند حسین تشنه كام است پیش آمد و زار زار بگریست چون ابر به نوبهار بگریست محمدبن محمد شفیع داوودی شیرازی
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه