ترانه ی پاپ با مضموم مادر
دستای تو حرف می زنه با من
جای دو تا چشمی که خوابیده
دستای گرمت رو نگیر از من
این بچه از خواب تو ترسیده
با این که ترس معلومه از چشمام
با این که هیچی با تو معلوم نیست
اما چه احساس خوشی دارم
هیچ جای دنیا اینقدر آروم نیست
دستای تو حرف می زنه با من
حتی زمانی که ازم دوری
گرمای دستات رو می شه حس کرد
تو این هوا که سرده بدجوری
چشمات رو بستی و نمی دونی
نمی شه از پیش تو برگردم
چشمات رو بستی و حواست نیست
چه جوری دستات رو بغل کردم
دستای تو حرف می زنه با من
جای دو تا چشمی که خوابیده
دستای گرمت رو نگیر از من
این بچه از خواب تو ترسیده
با این که ترس معلومه از چشمام
با این که هیچی با تو معلوم نیست
اما چه احساس خوشی دارم
هیچ جای دنیا اینقدر آروم نیست
دستای تو حرف می زنه با من
حتی زمانی که ازم دوری
گرمای دستات رو می شه حس کرد
تو این هوا که سرده بدجوری
چشمات رو بستی و نمی دونی
نمی شه از پیش تو برگردم
چشمات رو بستی و حواست نیست
چه جوری دستات رو بغل کردم
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه