ترانه در بزرگداشت مقام ایثارگران جانباز
سکوت کردی و تنها یادت افتاده
رفیقاتو که تنهایی سفر کردن
به یاد اون روزای تلخ و شیرینت
نه دوست داری فراموش شن نه برگردن
صدای پای دشمن پشت این مرزا
تو و همسنگراتو غیرتی می کرد
نمی خواستید که روی خاک این خونه
بمونه جای پای اون همه نامرد
بگو تو از کدوم آیینه می دیدی
که رو دوشت دو تا بال واسه پروازه
چقدر قلب تو رویای شهادت داشت
که امروز اسم تو مرد جانبازه
تو جانبازی و قلب تو پر از عشقه
که مغروری به این عصای تو دستات
داره می سوزه سینه ات از نفس هات و
هنوز پیداست آرامش توی چشمات
تو اون روزا که گرگا حمله می کردن
تو با همسنگرات غوغا به پا کردی
همیشه پرچمو بالا نگه داشتی
نفس دادی هوا رو سهم ما کردی
سکوت کردی و تنها یادت افتاده
رفیقاتو که تنهایی سفر کردن
به یاد اون روزای تلخ و شیرینت
نه دوست داری فراموش شن نه برگردن
صدای پای دشمن پشت این مرزا
تو و همسنگراتو غیرتی می کرد
نمی خواستید که روی خاک این خونه
بمونه جای پای اون همه نامرد
بگو تو از کدوم آیینه می دیدی
که رو دوشت دو تا بال واسه پروازه
چقدر قلب تو رویای شهادت داشت
که امروز اسم تو مرد جانبازه
تو جانبازی و قلب تو پر از عشقه
که مغروری به این عصای تو دستات
داره می سوزه سینه ات از نفس هات و
هنوز پیداست آرامش توی چشمات
تو اون روزا که گرگا حمله می کردن
تو با همسنگرات غوغا به پا کردی
همیشه پرچمو بالا نگه داشتی
نفس دادی هوا رو سهم ما کردی
کاربر مهمان