اثری با آهنگسازی و رهبری شهداد روحانی با صدای علیرضا عصار
من فکر میکنم
هرگز نبوده قلب من اینگونه
گرم و سرخ
احساس میکنم
در بدترین دقایق این شام مرگبار
کزین هزار چشمه ی خورشید در دلم
میجوشد از یقین
احساس میکنم
در هر کنار و گوشه ی این شوره زار گرم
کزین هزار جنگل شاداب ناگهان
می روید از زمین
آه ای یقین گمشده
ای ماهی گریز
در برکه های آیینه
لغزیده تو به تو
من آبگیر صافی ام
اینک به سحر عشق
از برکه های آیینه
راهی به من بجوی
من فکر می کنم
هرگز نبوده دست من اینسان
بزرگ و شاخ
احساس می کنم
در چشم من
به آبشر اشک سرخ گون
خورشید بی غروب
غروری که شب نهد
احساس میکنم
در هر رگم به هر تپش قلم من کنون
بیدار باش غافله ای میزند جرق
آمد شبی برهنه ام از در غروب آب
در سینه اش دو ماهی و در دستش آیینه
گیسوی خیس او خزه گون
چون خزه به هم
من بانگ برکشیدم
از آستان یخ
آه ای یقین یارم
بازت نمینهند
من فکر میکنم
هرگز نبوده قلب من اینگونه
گرم و سرخ
احساس میکنم
در بدترین دقایق این شام مرگبار
کزین هزار چشمه ی خورشید در دلم
میجوشد از یقین
احساس میکنم
در هر کنار و گوشه ی این شوره زار گرم
کزین هزار جنگل شاداب ناگهان
می روید از زمین
آه ای یقین گمشده
ای ماهی گریز
در برکه های آیینه
لغزیده تو به تو
من آبگیر صافی ام
اینک به سحر عشق
از برکه های آیینه
راهی به من بجوی
من فکر می کنم
هرگز نبوده دست من اینسان
بزرگ و شاخ
احساس می کنم
در چشم من
به آبشر اشک سرخ گون
خورشید بی غروب
غروری که شب نهد
احساس میکنم
در هر رگم به هر تپش قلم من کنون
بیدار باش غافله ای میزند جرق
آمد شبی برهنه ام از در غروب آب
در سینه اش دو ماهی و در دستش آیینه
گیسوی خیس او خزه گون
چون خزه به هم
من بانگ برکشیدم
از آستان یخ
آه ای یقین یارم
بازت نمینهند
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
5:38
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه