display result search
منو

شریعه

  • 1 قطعه
  • 3':57" مدت زمان
  • 4 دریافت شده
دکلمه (چهارپایه خوانی) محرمی
مرثیه مرثیه در شور و تلاطم گفتند
همه ارباب مقاتل به تفاهم گفتند
واژه در واژه نوشتند و قیامت کردند
صاحبان نفس اینگونه روایت کردند
گرد و خاکی شد و از خیمه دو تا آینه رفت
ماه از میسره، خورشید هم از میمنه رفت
ناتوانم که مجسم کنم این همهمه را
پسر ام بنین و پسر فاطمه را
پرده افتاده و پیدا شده یک راز دگر
سر زد از هاشمیان باز هم اعجاز دگر
گفتم اعجاز! از اعجاز فراتر دیدند
زور و بازوی علی را دو برابر دیدند
شانه در شانه دو تا کوهِ سراسر محشر
حمزه و جعفر طیّار، نه طوفانی‌تر
شانه در شانه دو تا کوه، خودت می‌دانی
در دلِ لشکرِ انبوه، خودت می‌دانی
که در آن لحظه جهان، از حرکت افتاده‌ست
اتفاقی‌ست که یک بار فقط افتاده‌ست
ماه را من چه بگویم که چنین است و چنان
شاه شمشماد قَدان، خسرو شیرین دهنان
رود، از بس که شعف داشت تلاطم می‌کرد
رود، با خاک کفِ پاش تیمّم می‌کرد
رود را تا به ابد، تشنه‌ی مهتاب گذاشت
داغ لب‌های خودش را به دل آب گذاشت
ماه اگر چه همه‌ی علقمه را پیموده
غرقه گشته‌ست و نگشته‌ست به آب آلوده
می‌توانست به آنی همه را سنگ کند
نشد آن‌گونه که می‌خواست دلش، جنگ کند
دستش افتاد ولی، راه دگر پیدا کرد
کوه غیرت، گره کار به دندان وا کرد
چه بگویم که چه شد؟ یا که چه بر سر آمد؟
ناگهان رایحه‌ی چادر مادر آمد
بنویسید که در علقمه عباس افتاد
قطره اشکی شد و بر چادر زهرا افتاد
آسمان‌ها همه یکپارچه بارانیِ توست
من بمیرم، عرق شرم به پیشانی توست
داغ پرواز تو بر سینه اثر خواهد کرد
رفتنت حرمله را حرمله‌تر خواهد کرد
عمق این مرثیه را مشک و علم می‌دانند
داستان را همه‌ی اهل حرم می‌دانند
بعد عباس دگر آب سراب است، سراب
غیر آن اشک که در چشم رباب است، رباب

آهنگ ها

  • عنوان
    زمان
  • 3:57

مشخصات موسیقی

سایر مشخصات

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

آلبوم‌هایی از همین سبک

صدای موسیقی