ترانه ارکسترال
وقتی از شهر به پرواز در آمد تن تو
دست در گردنم انداخت غم رفتن تو
پشت هر پنجره یک بغض به یادت گل کرد
زنده شد در دل شب خاطره ی روشن تو
تا شفاعتگر چشمان سیاهم باشی
سالها سوخته ام سالها سوخته ام در تب پیراهن تو
در تب پیراهن تو در تب پیراهن تو در تب پیراهن تو
حجم این شهر که امروز پر از عطر گل است
لحظه ای پر شد از خاطره ی بودن تو
نامت امنیت و لبخند تو آرامش من
من نفس میکشم از خنده ی زخم تن تو
آخرین خاطره ی لحظه ی پرواز تو بود
خواب سنگین منو سادگی رفتن تو
وقتی از شهر به پرواز در آمد تن تو
دست در گردنم انداخت غم رفتن تو
پشت هر پنجره یک بغض به یادت گل کرد
زنده شد در دل شب خاطره ی روشن تو
تا شفاعتگر چشمان سیاهم باشی
سالها سوخته ام سالها سوخته ام در تب پیراهن تو
در تب پیراهن تو در تب پیراهن تو در تب پیراهن تو
حجم این شهر که امروز پر از عطر گل است
لحظه ای پر شد از خاطره ی بودن تو
نامت امنیت و لبخند تو آرامش من
من نفس میکشم از خنده ی زخم تن تو
آخرین خاطره ی لحظه ی پرواز تو بود
خواب سنگین منو سادگی رفتن تو
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه