تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی در وصف حضرت ابوالفضل (ع)
گل ها لب تشنه ی آب است
دل ها خونین و خراب است
نه مشکی مانده نه آبی
هیهات این چشمه سراب است
ماییم و داغ مکرر بشتاب ای روز مقدر
نه مهری مانده نه آهی تا کی شبگیر و سیاهی
برخیز ای آیینه باور عباس
ای ذات آب عباس ای نور ناب عباس
عالم تمام تشنه کو مشک آب عباس؟
عالم آماج بلا شد هستی بر باد فنا شد
دستی کوتاه بنشاند موج بلا را
دنیا در جنگ و تباهی
آه از تزویر و ریا آتش در جان جهان
زد شیطان با نام خدا انسان با نام خدا
تو نور سبز امیدی عباس
تو روح آب روانی فریاد تشنه لبانی عباس
نه مانده راه چاره ای خدا کند سحر درآید
نه مانده روزنی نه راه روشنی
شبانه کینه کی سر آید
دستی بر زلف علم زد آهی بر فرق عدم زد
بشکن زنجیر صدا را فریاد از سینه برآور
بگشا آن زلف رها را حیران کن آیینه ها را
با نام آزادی برخیز ای میر دلاور عباس
گل ها لب تشنه ی آب است
دل ها خونین و خراب است
نه مشکی مانده نه آبی
هیهات این چشمه سراب است
ماییم و داغ مکرر بشتاب ای روز مقدر
نه مهری مانده نه آهی تا کی شبگیر و سیاهی
برخیز ای آیینه باور عباس
ای ذات آب عباس ای نور ناب عباس
عالم تمام تشنه کو مشک آب عباس؟
عالم آماج بلا شد هستی بر باد فنا شد
دستی کوتاه بنشاند موج بلا را
دنیا در جنگ و تباهی
آه از تزویر و ریا آتش در جان جهان
زد شیطان با نام خدا انسان با نام خدا
تو نور سبز امیدی عباس
تو روح آب روانی فریاد تشنه لبانی عباس
نه مانده راه چاره ای خدا کند سحر درآید
نه مانده روزنی نه راه روشنی
شبانه کینه کی سر آید
دستی بر زلف علم زد آهی بر فرق عدم زد
بشکن زنجیر صدا را فریاد از سینه برآور
بگشا آن زلف رها را حیران کن آیینه ها را
با نام آزادی برخیز ای میر دلاور عباس
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه