ترانهی پاپ
هر لحظه ای از شوق تو شوریست در جان
بیمارم ازین عشق و بگو چیست درمان؟
درد من اگر شوق به دیدار باشد
این دردِ مرا نیست پایان
تا لطف تو درمان است
این درد چه آسان است
صد شکر کزین آتش
عشق تو فروزان است
بازآ یارا ای دلدارا ای ماه
چون نیست مرا جانی
برگرد که می دانی
پایان فراق توست
پایان پریشانی
بیچاره دل آواره ی دوریست از تو
تاریکی من در پی نوریست از تو
غیر از تب و تاب تو چه دارم ای جان؟
در دل همه شوریست از تو
ای ماه رخت کامل
افتاده گره بر دل
من موج پریشان، تو
آرامشِ این ساحل
جانِ پنهان رخ بنمایان ای ماه
هر لحظه ای از شوق تو شوریست در جان
بیمارم ازین عشق و بگو چیست درمان؟
درد من اگر شوق به دیدار باشد
این دردِ مرا نیست پایان
تا لطف تو درمان است
این درد چه آسان است
صد شکر کزین آتش
عشق تو فروزان است
بازآ یارا ای دلدارا ای ماه
چون نیست مرا جانی
برگرد که می دانی
پایان فراق توست
پایان پریشانی
بیچاره دل آواره ی دوریست از تو
تاریکی من در پی نوریست از تو
غیر از تب و تاب تو چه دارم ای جان؟
در دل همه شوریست از تو
ای ماه رخت کامل
افتاده گره بر دل
من موج پریشان، تو
آرامشِ این ساحل
جانِ پنهان رخ بنمایان ای ماه
کاربر مهمان