ترانه با مضمون اربعین حسینی
تشنه ام مثل کویرم راه آبادی کجاست
خسته ام مثل اسیرم نورآزادی کجاست
آتش و باران به جان آسمان افتاده است
شال غم بر گردن رنگین کمان افتاده است
یک نیستان سوخته تا نی به آواز آمده
روی بال ابرها دریا به پرواز آمده
کوه را برداشتی تا یافتی گنج حیات
از سفر جا ماندی اما باز شد راه نجات
ای مسافر صبر کن مقصد جدا از راه نیست
غیرت خورشید پنهان از نگاه ماه نیست
خادم دریار عشقی باز کن دروازه را
زندگی کن تا ابد این عشق پر آوازه را
عشق نورا باشادی و غم دوست دارم
راه رسیدن به تو را هم دوست دارم
راهی شدم از جاده و از جان گذشتم
جانا تو را با روح و جانم دوست دارم
تشنه ام مثل کویرم راه آبادی کجاست
خسته ام مثل اسیرم نورآزادی کجاست
آتش و باران به جان آسمان افتاده است
شال غم بر گردن رنگین کمان افتاده است
یک نیستان سوخته تا نی به آواز آمده
روی بال ابرها دریا به پرواز آمده
کوه را برداشتی تا یافتی گنج حیات
از سفر جا ماندی اما باز شد راه نجات
ای مسافر صبر کن مقصد جدا از راه نیست
غیرت خورشید پنهان از نگاه ماه نیست
خادم دریار عشقی باز کن دروازه را
زندگی کن تا ابد این عشق پر آوازه را
عشق نورا باشادی و غم دوست دارم
راه رسیدن به تو را هم دوست دارم
راهی شدم از جاده و از جان گذشتم
جانا تو را با روح و جانم دوست دارم
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه