ترانه ای با صدای امید جعفری و آهنگسازی سعید محمدی مطلق
ای عاشقان، ای عاشقان، آنکس که بینَد روی او
شوریده گردد عقلِ او؛ آشفته گردد خوی او
معشوق را جویان شود؛ دکّانِ او ویران شود
بر رو و سَر پویان شود ــ چون آب اندر جوی او
بنگر یکی بر آسمان، بر قلّهی روحانیان
چندین چراغ و مشعله بر برج و بر باروی او
شد قلعه دارش عقلِ کل، آن شاهِ بیطبل و دهل
بر قلعه آن کس بررود کو را نمانَد اوی او
این عشق شد مهمانِ من، زخمی بزد بر جانِ من
صد رحمت و صد آفرین بر دست و بر بازوی او
من دست و پا انداختم؛ وز جستوجو پرداختم
ای مرده، جستوجوی من در پیشِ جستوجوی او
من چند گفتم: «هایِ دل، خاموش از این سودای دل!»
سودش ندارد هایِ من، چون بشنود دل هویِ او
ای عاشقان، ای عاشقان، آنکس که بینَد روی او
شوریده گردد عقلِ او؛ آشفته گردد خوی او
معشوق را جویان شود؛ دکّانِ او ویران شود
بر رو و سَر پویان شود ــ چون آب اندر جوی او
بنگر یکی بر آسمان، بر قلّهی روحانیان
چندین چراغ و مشعله بر برج و بر باروی او
شد قلعه دارش عقلِ کل، آن شاهِ بیطبل و دهل
بر قلعه آن کس بررود کو را نمانَد اوی او
این عشق شد مهمانِ من، زخمی بزد بر جانِ من
صد رحمت و صد آفرین بر دست و بر بازوی او
من دست و پا انداختم؛ وز جستوجو پرداختم
ای مرده، جستوجوی من در پیشِ جستوجوی او
من چند گفتم: «هایِ دل، خاموش از این سودای دل!»
سودش ندارد هایِ من، چون بشنود دل هویِ او
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
2:40
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه