ترانه ای با صدای امیرحسین مدرس، شعری از فاطمه موسوی، آهنگی از وحید اختری و تنظیم آرش صفدری
پیر این میکده تا همدم جانان بشود
کشتی باده مگر مرکب توفان بشود
تا به میخانه رسد پای دل و دست غزل
نام هر کوچه مزین به شهیدان بشود
آتش عشق تو در خرمن دل شعله زده است
داغ تو آینه ای نیست که پنهان بشود
غیر این پیر پریشان که شد بلبل مست
چشم نرگس به تمنای که گریان بشود
بیرق نور بلند است به آفاق و خوشا
بشکند قیمت آیینه و ارزان بشود
گل شده راهبر و سرو صف آرای چمن
این چنین قافله باغ به سامان بشود
نکند از نفس سرد خزان ها بی تو
مزرع سبز فلک باز پریشان بشود
چشم آبادی ما سمت خرابات تو بود
نگذاریم که این میکده ویران بشود
آتش عشق تو در خرمن دل شعله زده است
داغ تو آینه ای نیست که پنهان بشود
غیر این پیر پریشان که شد بلبل مست
چشم نرگس به تمنای که گریان بشود
پیر این میکده تا همدم جانان بشود
کشتی باده مگر مرکب توفان بشود
تا به میخانه رسد پای دل و دست غزل
نام هر کوچه مزین به شهیدان بشود
آتش عشق تو در خرمن دل شعله زده است
داغ تو آینه ای نیست که پنهان بشود
غیر این پیر پریشان که شد بلبل مست
چشم نرگس به تمنای که گریان بشود
بیرق نور بلند است به آفاق و خوشا
بشکند قیمت آیینه و ارزان بشود
گل شده راهبر و سرو صف آرای چمن
این چنین قافله باغ به سامان بشود
نکند از نفس سرد خزان ها بی تو
مزرع سبز فلک باز پریشان بشود
چشم آبادی ما سمت خرابات تو بود
نگذاریم که این میکده ویران بشود
آتش عشق تو در خرمن دل شعله زده است
داغ تو آینه ای نیست که پنهان بشود
غیر این پیر پریشان که شد بلبل مست
چشم نرگس به تمنای که گریان بشود
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان