سرود ارکسترال
از جنان مگر رسیده ای ای صبا
کز شمیم تو رسد به جان ، مژده ها
از جهان تن به بوی تو پر کشد
سوی نامت آن جان عارفان
از کران قدم نهد به ملک بی کران
زین جهان قدم زند به ملک بی نشان
به خلوت شب کام اهل راز
ز یاد جانان پر شکر شود
چو شب سر آید سر زند فلق
جمال جانان جلوه گر شود
محب صادق چون از پی نماز
به درگه حق ساید رخ نیاز
ز بهر دل دیدگان تر کند
کنار خود پر ز گوهر کند
چو نیزه غم شرح هجران دهد
ز سوز دل ناله ها سر کند
از کرم نگر خدای من سوی من
تا شود چو گل ز خرمی روی من
در وجود من ز آتش عشق خود
شعله برفروز ، هستی ام بسوز
تا به بود تو نمود من شود فنا
جان تیره ام رهد ز آفت هوا
به خلوت شب گام اهل راز
ز یاد جانان پر شکر شود
چو شب سر آید سر زند فلق
جمال معنا جلوه گر شود
از جنان مگر رسیده ای ای صبا
کز شمیم تو رسد به جان ، مژده ها
از جهان تن به بوی تو پر کشد
سوی نامت آن جان عارفان
از کران قدم نهد به ملک بی کران
زین جهان قدم زند به ملک بی نشان
به خلوت شب کام اهل راز
ز یاد جانان پر شکر شود
چو شب سر آید سر زند فلق
جمال جانان جلوه گر شود
محب صادق چون از پی نماز
به درگه حق ساید رخ نیاز
ز بهر دل دیدگان تر کند
کنار خود پر ز گوهر کند
چو نیزه غم شرح هجران دهد
ز سوز دل ناله ها سر کند
از کرم نگر خدای من سوی من
تا شود چو گل ز خرمی روی من
در وجود من ز آتش عشق خود
شعله برفروز ، هستی ام بسوز
تا به بود تو نمود من شود فنا
جان تیره ام رهد ز آفت هوا
به خلوت شب گام اهل راز
ز یاد جانان پر شکر شود
چو شب سر آید سر زند فلق
جمال معنا جلوه گر شود
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه