ترانهی پاپ
من از بی تو بودن شکستم
شکستم به کس دل نبستم
شکستم هر آنچه به جز دل
همان دل که پای تو بستم
در آن غربتی که به یادت
به تو دلخوشیم شد عادت
هنوزم دلم گرمه با تو
که شاید بیایی که شاید
تو بارانِ عشقی بزن نم نم
تو آرامِ جانی بیا کم کم
به این مانده در راه نشانی ده
به این جان خسته توانی ده
من آن مرغِ بیآشیانه
به عشقت دلم زد جوانه
بیا تا برایت بخوانم
هزاران غزل عاشقانه
به هر جا نظر میکنم باز
ببینم تویی شوق پرواز
نبینم به غیر از تو نوری
تو پایان عشقی هم آغاز
من از بی تو بودن شکستم
شکستم به کس دل نبستم
شکستم هر آنچه به جز دل
همان دل که پای تو بستم
در آن غربتی که به یادت
به تو دلخوشیم شد عادت
هنوزم دلم گرمه با تو
که شاید بیایی که شاید
تو بارانِ عشقی بزن نم نم
تو آرامِ جانی بیا کم کم
به این مانده در راه نشانی ده
به این جان خسته توانی ده
من آن مرغِ بیآشیانه
به عشقت دلم زد جوانه
بیا تا برایت بخوانم
هزاران غزل عاشقانه
به هر جا نظر میکنم باز
ببینم تویی شوق پرواز
نبینم به غیر از تو نوری
تو پایان عشقی هم آغاز
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان