سرود با مضمون شهید سلیمانی
در باران بیداری از ایمان سرشاری
با یاد یارانت باران تر می باری
تا در راه جانان از جان دل برداری سرداری
رویا رو تن با تن رو در رو با دشمن
از اخگر آکندی میدان را
روشن شد با خشمت برقی نو در چشمت
آتش زد سر تا پا دیوان را
ای نفست پیغام شکفتن
در تب توفان اسم تو جوشن
نغمه باران ، باد بهارانی
در شب ظلمت نور امیدی
شام سیه را صبح سپیدی
شاهد زنده شور مسلمانی
باران زد و دریا شد دروازه خون وا شد
نبض تو شکوفا شد، غوغا شد
چشم تو چراغ شب نامت همه شب بر لب
پنهان و پیدایی، با مایی
در شب ظلمت نور امیدی
شام سیه را صبح سپیدی
شاهد زنده شور مسلمانی
خون بلیغ تو رایت قرآن
پرده آخر بازی دیوان
نقشه بر آب از نام سلیمانی
در باران بیداری از ایمان سرشاری
با یاد یارانت باران تر می باری
تا در راه جانان از جان دل برداری سرداری
رویا رو تن با تن رو در رو با دشمن
از اخگر آکندی میدان را
روشن شد با خشمت برقی نو در چشمت
آتش زد سر تا پا دیوان را
ای نفست پیغام شکفتن
در تب توفان اسم تو جوشن
نغمه باران ، باد بهارانی
در شب ظلمت نور امیدی
شام سیه را صبح سپیدی
شاهد زنده شور مسلمانی
باران زد و دریا شد دروازه خون وا شد
نبض تو شکوفا شد، غوغا شد
چشم تو چراغ شب نامت همه شب بر لب
پنهان و پیدایی، با مایی
در شب ظلمت نور امیدی
شام سیه را صبح سپیدی
شاهد زنده شور مسلمانی
خون بلیغ تو رایت قرآن
پرده آخر بازی دیوان
نقشه بر آب از نام سلیمانی
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه