ترانه پاپ
شبی در خاطرت جا مانده بودم
سفر را از نگاهت خوانده بودم
تو عمری با دلم همسایه بودی
به لب شعر شکفتن می سرودی
سفر در شعر چشمت لانه می کرد
مرا با واژه ها بیگانه می کرد
تو رفتی خاطرت بغض شبم شد
نگاهت در غروب واژگان شد
تو رفتی بی تو غمگین شد نگاهم
به جز چشمت شبی دیگر نخواهم
کدامین راه دارد رد پایت
کجا جویم نگاه آشنایت
شبی گم می شود تنهایی من
دل از دیدار تو چون روز روشن
پر از گل می شوم در دشت دنیا
شکوفا می شوم این قلب تنها
شبی در خاطرت جا مانده بودم
سفر را از نگاهت خوانده بودم
تو عمری با دلم همسایه بودی
به لب شعر شکفتن می سرودی
سفر در شعر چشمت لانه می کرد
مرا با واژه ها بیگانه می کرد
تو رفتی خاطرت بغض شبم شد
نگاهت در غروب واژگان شد
تو رفتی بی تو غمگین شد نگاهم
به جز چشمت شبی دیگر نخواهم
کدامین راه دارد رد پایت
کجا جویم نگاه آشنایت
شبی گم می شود تنهایی من
دل از دیدار تو چون روز روشن
پر از گل می شوم در دشت دنیا
شکوفا می شوم این قلب تنها
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه