مرثیهی عاشورایی
عمه نظر میکنی به دشت سوزان
گمشده داری مگر در این بیابان
گمشده ات پیرهن به تن ندارد
نشانه ی او بود جدا ز یاران
رنگ خزانی گرفت از او جوانی گرفت
زمانه ی بی وفا ز جان عمه
ندای هل من معین هر زمان رسد به گوشم
به یاریت یا حسین جاودانه در خروشم
چون عاشقانه جان دادی
در راه آزادی
عمه نظر میکنی به دشت سوزان
گمشده داری مگر در این بیابان
گمشده ات پیرهن به تن ندارد
نشانه ی او بود جدا ز یاران
رنگ خزانی گرفت از او جوانی گرفت
زمانه ی بی وفا ز جان عمه
ندای هل من معین هر زمان رسد به گوشم
به یاریت یا حسین جاودانه در خروشم
چون عاشقانه جان دادی
در راه آزادی
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه