ترانه پاپ لری با مضمون رسیدن بهار
باز دوارته آفتو دوبند یاسه پا کرد
وِی به آسمونُم و بهارونِ صدا کِرد
باد اِوی به پهنا ایوُرکَنه به صحرا
باز دُوارته هَرس شُوق هی ایریزِن اَورا
خدا بگو به اَورا بُوار به دشت و صحرا
خدا بگو به بارون باز بُواره مِن بهارون
ری لَکِ بلیطا شکوفه ها نشستِن
دست چاله ها پُره هِنی تَشا نَوَستِن
وا بهار اَمسال گلُم ایاهه مِن مال
اَور اِوِی به آسمون بگوین بنالِه توشمال
خدا بگو به اَورا بُوار به دشت و صحرا
خدا بگو به بارون باز بُواره مِن بهارون
گُلِ سُهر و اِسپید رَختِ بهارِ وَر کِرد
چی دُودر که لَچکِ سُهر و سِفی به سَر کِرد
بهار ایا وا کِل و گاله مِن مال
سَوزه ایبازِه قِر ایده دستمال
کُلَهِ اسپیدِسِ کُه وُرداشت
بسته به کَد وا گل و سَوزه یه شال
باز دُوارته اَفتَو دوبندیاسه پا کِرد
وِی به آسمونُم و بهارونِ صدا کِرد
باد اِوی به پهنا ایوُرکَنه به صحرا
باز دُوارته هَرس شُوق هی ایریزِن اَورا
خدا بگو به اَورا بُوار به دشت و صحرا
خدا بگو به بارون باز بُواره مِن بهارون
باز دوباره آفتاب و روشنایی عزم تابیدن کرد(کفش های خود را پوشید)___به آسمان من آمد و بهاران را صدا کرد
باد رقص کنان به پهنای صحرا آمد و وزیدن گرفت ___باز دوباره اشکِ شوق از ابرهای آسمان باریدن گرفت
خدایا به ابرها فرمان باریدن به دشت و صحرا بده ___خدایا به باران باز فرمان باریدن در بهاران را بده
روی لَک های بلوطها و درختان بلوط شکوفهها نشستهاند ___ کنار گودالهای آتش هنوز هیزم وجود دارد و آتشها هنوز خاموش نشدهاند
با بهار امسال گل من به خانه و کاشانه و ایل میآید ___ ابرها به آسمان آمدهاند، به توشمال(نوازنده محلی سرنا و کرنا در ایل ) بگویید بنوازد
خدایا به ابرها فرمان باریدن به دشت و صحرا بده ___ خدایا به باران فرمان باریدن دوباره در بهاران را بده
بهار تن پوشی از گلهای سرخ و سفید به تن کرده است ___ مانند دختری که لَچَک (سربند محلی دختران لر و بختیاری ) سرخ و سفید به سر بسته است
بهار با سر و صدا و شادمانه به دیارمان میآید ___سبزه مانند مردمانی که دستمال به دست دارند میرقصد
کوه برف روی سر خود را که مانند کلاه سفیدی است بر میدارد ___ شالی از گل و سبزه به کمر خود میبندد
باز دوباره آفتاب و روشنایی عزم تابیدن کرد(کفشهای خود را پوشید) ___ به آسمانم آمد و بهاران را صدا کرد
باد رقصکنان به پهنای صحرا وزیدن گرفت ___ باز دوباره اشک شوق از ابرها باریدن گرفت
خدایا به ابرها فرمان باریدن به دشت و صحرا بده ___ خدایا به باران فرمان باریدن دوباره در بهاران را بده.
باز دوارته آفتو دوبند یاسه پا کرد
وِی به آسمونُم و بهارونِ صدا کِرد
باد اِوی به پهنا ایوُرکَنه به صحرا
باز دُوارته هَرس شُوق هی ایریزِن اَورا
خدا بگو به اَورا بُوار به دشت و صحرا
خدا بگو به بارون باز بُواره مِن بهارون
ری لَکِ بلیطا شکوفه ها نشستِن
دست چاله ها پُره هِنی تَشا نَوَستِن
وا بهار اَمسال گلُم ایاهه مِن مال
اَور اِوِی به آسمون بگوین بنالِه توشمال
خدا بگو به اَورا بُوار به دشت و صحرا
خدا بگو به بارون باز بُواره مِن بهارون
گُلِ سُهر و اِسپید رَختِ بهارِ وَر کِرد
چی دُودر که لَچکِ سُهر و سِفی به سَر کِرد
بهار ایا وا کِل و گاله مِن مال
سَوزه ایبازِه قِر ایده دستمال
کُلَهِ اسپیدِسِ کُه وُرداشت
بسته به کَد وا گل و سَوزه یه شال
باز دُوارته اَفتَو دوبندیاسه پا کِرد
وِی به آسمونُم و بهارونِ صدا کِرد
باد اِوی به پهنا ایوُرکَنه به صحرا
باز دُوارته هَرس شُوق هی ایریزِن اَورا
خدا بگو به اَورا بُوار به دشت و صحرا
خدا بگو به بارون باز بُواره مِن بهارون
باز دوباره آفتاب و روشنایی عزم تابیدن کرد(کفش های خود را پوشید)___به آسمان من آمد و بهاران را صدا کرد
باد رقص کنان به پهنای صحرا آمد و وزیدن گرفت ___باز دوباره اشکِ شوق از ابرهای آسمان باریدن گرفت
خدایا به ابرها فرمان باریدن به دشت و صحرا بده ___خدایا به باران باز فرمان باریدن در بهاران را بده
روی لَک های بلوطها و درختان بلوط شکوفهها نشستهاند ___ کنار گودالهای آتش هنوز هیزم وجود دارد و آتشها هنوز خاموش نشدهاند
با بهار امسال گل من به خانه و کاشانه و ایل میآید ___ ابرها به آسمان آمدهاند، به توشمال(نوازنده محلی سرنا و کرنا در ایل ) بگویید بنوازد
خدایا به ابرها فرمان باریدن به دشت و صحرا بده ___ خدایا به باران فرمان باریدن دوباره در بهاران را بده
بهار تن پوشی از گلهای سرخ و سفید به تن کرده است ___ مانند دختری که لَچَک (سربند محلی دختران لر و بختیاری ) سرخ و سفید به سر بسته است
بهار با سر و صدا و شادمانه به دیارمان میآید ___سبزه مانند مردمانی که دستمال به دست دارند میرقصد
کوه برف روی سر خود را که مانند کلاه سفیدی است بر میدارد ___ شالی از گل و سبزه به کمر خود میبندد
باز دوباره آفتاب و روشنایی عزم تابیدن کرد(کفشهای خود را پوشید) ___ به آسمانم آمد و بهاران را صدا کرد
باد رقصکنان به پهنای صحرا وزیدن گرفت ___ باز دوباره اشک شوق از ابرها باریدن گرفت
خدایا به ابرها فرمان باریدن به دشت و صحرا بده ___ خدایا به باران فرمان باریدن دوباره در بهاران را بده.
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
4:06
کاربر مهمان