مرثیه عاشورایی
وقتی که با ماه میشم همسفر
این جا که میرسم دلم می گیره
سال به این لحظه که می رسه باز
چشم و دلم چله و غم می گیره
غصه سرداری که باب شش ماهش
غرق بلا شده منو پیرم کرده
کسی که دنیا رو نجاتش میده
منو تو کربلا اسیرم کرده
درمون حال من تو کجایی یار من
توی قلبم تا ابد تویی ارباب من
یه حس تازه افتاده تو صدام
هوای غم داره صدای سازم
برای شعر باشکوهت امشب
دوست دارم آهنگی جدید بسازم
شب ها رو دوست دارم برای گریه
تنهاترین عاشق کل دنیام
عشق تو ریشه کرده تو وجودم
اسمت میاد بارونی میشه چشمام
وقتی که با ماه میشم همسفر
این جا که میرسم دلم می گیره
سال به این لحظه که می رسه باز
چشم و دلم چله و غم می گیره
غصه سرداری که باب شش ماهش
غرق بلا شده منو پیرم کرده
کسی که دنیا رو نجاتش میده
منو تو کربلا اسیرم کرده
درمون حال من تو کجایی یار من
توی قلبم تا ابد تویی ارباب من
یه حس تازه افتاده تو صدام
هوای غم داره صدای سازم
برای شعر باشکوهت امشب
دوست دارم آهنگی جدید بسازم
شب ها رو دوست دارم برای گریه
تنهاترین عاشق کل دنیام
عشق تو ریشه کرده تو وجودم
اسمت میاد بارونی میشه چشمام
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه