ترانه پاپ تیتراژ سریالی به همین نام که از سیما پخش شد.
بر من همه درها بسته شد و از پا ننشستم
آمد سوی من سنگ از همه سو اما نشکستم
گفتند مرو قدری بنشین ره دور و دراز است
گفتند مگو گفتند مبین این ها همه راز است
شادم که دلم راهی شد
شادم که نماندم در خود
شادم که شنیدم دیدم جنگیدم
حاشا که شوم سرگردان
یک عمر که شکنم این پیمان
حاشا که ببیند دنیا تردیدم
من بالم را که شبی در طوفان گم شد
آوازم را که در میان باران گم شد پیدا کردم
دادم دل را به صدایی پنهان در جان
من بی پروا سوی رویایی بی پایان پروا کردم
همه عالم اگر به تو گفته دگر نبود زمانه ی عشق
تو بمان و بخوان به جهان ترانه ی عشق
من بالم را که شبی در طوفان گم شد
آوازم را که در میان باران گم شد پیدا کردم
دادم دل را به صدایی پنهان در جان
من بی پروا سوی رویایی بی پایان پروا کردم
بر من همه درها بسته شد و از پا ننشستم
آمد سوی من سنگ از همه سو اما نشکستم
گفتند مرو قدری بنشین ره دور و دراز است
گفتند مگو گفتند مبین این ها همه راز است
شادم که دلم راهی شد
شادم که نماندم در خود
شادم که شنیدم دیدم جنگیدم
حاشا که شوم سرگردان
یک عمر که شکنم این پیمان
حاشا که ببیند دنیا تردیدم
من بالم را که شبی در طوفان گم شد
آوازم را که در میان باران گم شد پیدا کردم
دادم دل را به صدایی پنهان در جان
من بی پروا سوی رویایی بی پایان پروا کردم
همه عالم اگر به تو گفته دگر نبود زمانه ی عشق
تو بمان و بخوان به جهان ترانه ی عشق
من بالم را که شبی در طوفان گم شد
آوازم را که در میان باران گم شد پیدا کردم
دادم دل را به صدایی پنهان در جان
من بی پروا سوی رویایی بی پایان پروا کردم
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان