ترانه ی پاپ
تو می روی و دیده ی من مانده به راهت
ای ماه سفر کرده خدا پشت و پناهت
ای روشنی دیده سفر کردی و دارم
از اشک روان آینه ای بر سر راهت
آن شبنم افتاده به خاکم که ندارم
بال و پر پرواز به خورشید نگاهت
آیینه ی بخت سیه من شد و دیدم
آینده ی خود در نگه چشم سیاهت
تو را جویم تو را خواهم
من از تو دوری نتوانم
تو را جویم تو را خواهم
بیا بنشین بر دامانم
آن شبنم افتاده به خاکم که ندارم
بال و پر پرواز به خورشید نگاهت
تو می روی و دیده ی من مانده به راهت
ای ماه سفر کرده خدا پشت و پناهت
ای روشنی دیده سفر کردی و دارم
از اشک روان آینه ای بر سر راهت
آن شبنم افتاده به خاکم که ندارم
بال و پر پرواز به خورشید نگاهت
آیینه ی بخت سیه من شد و دیدم
آینده ی خود در نگه چشم سیاهت
تو را جویم تو را خواهم
من از تو دوری نتوانم
تو را جویم تو را خواهم
بیا بنشین بر دامانم
آن شبنم افتاده به خاکم که ندارم
بال و پر پرواز به خورشید نگاهت
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
4:21
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه