مرثیه با اجرای گروه نجم الثاقب، 1401
حالا اومدی حالا که رقیه دیگه افتاده از پا اومدی
حالا که بار سفر بستم از این دنیا اومدی
عمو عباسو نیاوردی چرا تنها اومدی
بابایی خیال کردی قهرم حالا اومدی واسه آشتی
نمیگی چرا رفتی و ما رو تنها گذاشتی عزیزم
بابایی بابایی بابایی ...
از غصه پرم خیلی از نبودن داداش اصغر دلخورم
عمو عباسم نباشه من همش سیلی میخورم
افتدم روی زمین ولی نیفتاده چادرم
بابایی رقیه بمیره که بالای ابروت کبوده
مگه گریه کردی که اینجور سر و روت کبوده عزیزم
حالا اومدی حالا که رقیه دیگه افتاده از پا اومدی
حالا که بار سفر بستم از این دنیا اومدی
عمو عباسو نیاوردی چرا تنها اومدی
بابایی خیال کردی قهرم حالا اومدی واسه آشتی
نمیگی چرا رفتی و ما رو تنها گذاشتی عزیزم
بابایی بابایی بابایی ...
از غصه پرم خیلی از نبودن داداش اصغر دلخورم
عمو عباسم نباشه من همش سیلی میخورم
افتدم روی زمین ولی نیفتاده چادرم
بابایی رقیه بمیره که بالای ابروت کبوده
مگه گریه کردی که اینجور سر و روت کبوده عزیزم
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
3:07
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان