مرثیه با مضمون عاشورا و تاسوعا
مبریدم که در این دشت مرا کاری هست
گل اگر نیست ولی صحنه گلزاری هست
ساربانان مزنید این همه آوای رحیل
آخر این قافله را قافله سالاری هست
پسر فاطمه در وادی خون گشته قتیل
کاروان را شده بعد از پدرم عمه دلیل
گریه می کرد به مظلومی ما جبراییل
گریه ی من زغم هجر پدر بی جا نیست
یوسف آنجا که بود گرمی بازاری هست
جسم گلگون کفنان در یم خون پیدا نیست
تشنه ی آبم و دستی به تن سقا نیست
همچو من غمزده و خون جگر و تنها نیست
گریه ی من ز غم هجر پدر بی جا نیست
ای پدر هیچ نپرسی که درین انجمنت
بال و پر سوخته ای مرغ گرفتاری هست
مبریدم که در این دشت مرا کاری هست
گل اگر نیست ولی صحنه گلزاری هست
ساربانان مزنید این همه آوای رحیل
آخر این قافله را قافله سالاری هست
پسر فاطمه در وادی خون گشته قتیل
کاروان را شده بعد از پدرم عمه دلیل
گریه می کرد به مظلومی ما جبراییل
گریه ی من زغم هجر پدر بی جا نیست
یوسف آنجا که بود گرمی بازاری هست
جسم گلگون کفنان در یم خون پیدا نیست
تشنه ی آبم و دستی به تن سقا نیست
همچو من غمزده و خون جگر و تنها نیست
گریه ی من ز غم هجر پدر بی جا نیست
ای پدر هیچ نپرسی که درین انجمنت
بال و پر سوخته ای مرغ گرفتاری هست
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
3:41
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه