ترانهی تیتراژ سریالی به همین نام که در ماه رمضان سال 1389 از سیما پخش شد.
غروبم مرگ رو دوشم طلوعم کن تو میتونی
تمومم سایه میپوشم شروعم کن تو میتونی
شدم خورشید غرق خون میون مغرب دریا
منو با چشمای بازت ببر تا مشرق رویا
دلم با هر تپش با هر شکستن داره میفهمه
که هر اندازه خوبه عشق همون اندازه بیرحمه
چه راههایی که رفتم تا بفهمم جز تو راهی نیست
خلاصم کن از عشقایی که گاهی هست و گاهی نیست
تو خوب سوختنو میشناسی سکوت رو از اونم بهتر
من آتیشم یه کاری کن نمونم زیر خاکستر
میخوام مثل همون روزا که بارون بود ابری شم
دوباره تو حریر تو مث چشمات ابری شم
دلم با هر تپش با هر شکستن داره میفهمه
که هر اندازه خوبه عشق همون اندازه بیرحمه
چه راههایی که رفتم تا بفهمم جز تو راهی نیس
خلاصم کن و از عشقایی که گاهی هست و گاهی نیست
غروبم مرگ رو دوشم طلوعم کن تو میتونی
تمومم سایه میپوشم شروعم کن تو میتونی
شدم خورشید غرق خون میون مغرب دریا
منو با چشمای بازت ببر تا مشرق رویا
دلم با هر تپش با هر شکستن داره میفهمه
که هر اندازه خوبه عشق همون اندازه بیرحمه
چه راههایی که رفتم تا بفهمم جز تو راهی نیست
خلاصم کن از عشقایی که گاهی هست و گاهی نیست
تو خوب سوختنو میشناسی سکوت رو از اونم بهتر
من آتیشم یه کاری کن نمونم زیر خاکستر
میخوام مثل همون روزا که بارون بود ابری شم
دوباره تو حریر تو مث چشمات ابری شم
دلم با هر تپش با هر شکستن داره میفهمه
که هر اندازه خوبه عشق همون اندازه بیرحمه
چه راههایی که رفتم تا بفهمم جز تو راهی نیس
خلاصم کن و از عشقایی که گاهی هست و گاهی نیست
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
2:41
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه