ترانه ارکسترال با مضمون حج
اینک منم و تو قبله ی جان
باز آمده از دل بیابان
رفتم به سفر ازین صحاری
تا بشکنم این سفیر غولان
با نام تو تا رهم شود طی
هر ذره ز من به ذکر گویان
اندر بر من هزار پاره
از برگ گل شکسته طوفان
گه بوسه زده به غنچه ی ناز
گاهی به برم کتاب قرآن
با باد سموم در خطابیم
کز آن شکند به هر دم و آن
و اینک پس این چهله ی سرد
باز آمده در حریم جانان
تا باز دهم امانتی را
کز تو ستدم به شام هجران
گویم که سرت سلامت ای مه
تا ماه بود حریف ایوان
در گوش فلک نشاندم آن را
تو امر شدی ز حی سبحان
اینک گه وصل من درآمد
تا جان کنمت کمینه قربان
اینک منم و تو قبله ی جان
باز آمده از دل بیابان
رفتم به سفر ازین صحاری
تا بشکنم این سفیر غولان
با نام تو تا رهم شود طی
هر ذره ز من به ذکر گویان
اندر بر من هزار پاره
از برگ گل شکسته طوفان
گه بوسه زده به غنچه ی ناز
گاهی به برم کتاب قرآن
با باد سموم در خطابیم
کز آن شکند به هر دم و آن
و اینک پس این چهله ی سرد
باز آمده در حریم جانان
تا باز دهم امانتی را
کز تو ستدم به شام هجران
گویم که سرت سلامت ای مه
تا ماه بود حریف ایوان
در گوش فلک نشاندم آن را
تو امر شدی ز حی سبحان
اینک گه وصل من درآمد
تا جان کنمت کمینه قربان
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
3:46
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه