ترانه ساخته حمید شاهنگیان، 1384
«لَبَّیکَ الّلهُمَّ لَبَّیکَ، لَبَّیکَ لاشَریکَ لَکَ لَبَّیکَ، إنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَکَ وَالْمُلکَ، لاشَریکَ لَکَ لَبَّیکَ»
بوی بال فرشته می آید آسمان در تصرف پیک است
اینکه می جوشد از زبان دلم واژه ی آشنای لبیک است
از غروبی غریب آمده ام به امید شکفتن فردا
از کویر سکوت آمده ام به تمنای جوشش دریا
آمدم تا که مرهمم باشد چشمه سار زلال زمزم تو
زیر باران ناودان طلا بشکفد گونه هایم از غم تو
باید از غیر او رها گردم در جوار مقام ابراهیم
دست توحید تا شود نزدیک جرعه گیرد ز جام ابراهیم
پازدن بر بساط نخوت بود رفتن و باز گشتن از جمرات
آمدم تا رها کنم دل را در فضای معطر عرفات
ملکوت تو شعله زد در من آسمان در دلم شکوفا شد
در تکاپوی مروه تا به صفا دل گم گشته باز پیدا شد
بوی بال فرشته می آید آسمان در تصرف پیک است
اینکه می جوشد از زبان دلم واژه ی آشنای لبیک است
«لَبَّیکَ الّلهُمَّ لَبَّیکَ، لَبَّیکَ لاشَریکَ لَکَ لَبَّیکَ، إنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَکَ وَالْمُلکَ، لاشَریکَ لَکَ لَبَّیکَ»
بوی بال فرشته می آید آسمان در تصرف پیک است
اینکه می جوشد از زبان دلم واژه ی آشنای لبیک است
از غروبی غریب آمده ام به امید شکفتن فردا
از کویر سکوت آمده ام به تمنای جوشش دریا
آمدم تا که مرهمم باشد چشمه سار زلال زمزم تو
زیر باران ناودان طلا بشکفد گونه هایم از غم تو
باید از غیر او رها گردم در جوار مقام ابراهیم
دست توحید تا شود نزدیک جرعه گیرد ز جام ابراهیم
پازدن بر بساط نخوت بود رفتن و باز گشتن از جمرات
آمدم تا رها کنم دل را در فضای معطر عرفات
ملکوت تو شعله زد در من آسمان در دلم شکوفا شد
در تکاپوی مروه تا به صفا دل گم گشته باز پیدا شد
بوی بال فرشته می آید آسمان در تصرف پیک است
اینکه می جوشد از زبان دلم واژه ی آشنای لبیک است
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
6:00
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه