سرود ساخته رضا جهان شمس
آمد آموزگارم رایت علم بر دوش
مشعل عشق در دست سینه دریای پرجوش
گفت در راه علم و دانش
هر زمان بی امان کوش
علم آذین جان کن
از سبوی خرد نوش
آن تعالیم کردم آویزه ی گوش
معلم گرامی ام خدا همیشه یار توست
به هر کجا به هر زمان سلام من نثار توست
درس آزادگی داد
در دلم نور پاشید
رهنما گشت ما را
سوی اقلیم خورشید
گفت با علم و دانش
بال بگشا به ناهید
در جانم منور نور انوار توحید
با چراغ فضیلت ظلمت جهل برچید
معلم گرامی ام خدا همیشه یار توست
به هر کجا به هر زمان سلام من نثار توست
آمد آموزگارم رایت علم بر دوش
مشعل عشق در دست سینه دریای پرجوش
گفت در راه علم و دانش
هر زمان بی امان کوش
علم آذین جان کن
از سبوی خرد نوش
آن تعالیم کردم آویزه ی گوش
معلم گرامی ام خدا همیشه یار توست
به هر کجا به هر زمان سلام من نثار توست
درس آزادگی داد
در دلم نور پاشید
رهنما گشت ما را
سوی اقلیم خورشید
گفت با علم و دانش
بال بگشا به ناهید
در جانم منور نور انوار توحید
با چراغ فضیلت ظلمت جهل برچید
معلم گرامی ام خدا همیشه یار توست
به هر کجا به هر زمان سلام من نثار توست
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه