بازخوانی ارکسترال ترانهی فولکلور
دامن کشان ساقی می خواران، از کنار یاران، مست و گیسوافشان می گریزد
در جام می، از شرنگ دوری، از غم مهجوری، چون شرابی جوشان، می بریزد
دارم قلبی لرزان به رهش، دیده شد نگران
ساقی می خواران، از کنار یاران، مست و گیسو افشان می گریزد
دارم چشمی گریان به رهش، روز و شب بشمارم تا بیاید
آزرده دل از جفای یاری، بیوفا دلداری، ماه افسونکاری، شب نخفتم
با یادش تا دامن از کف دادم، شد جهان از یادم، راز عشقش را در دل نهفتم
از چشمانش ریزد به دلم، شور عشق و امید
دامن از کف دادم، شد جهان از یادم، راز عشقش در دل تا نهفتم
دارم چشمی گریان به رهش، روز و شب بشمارم تا بیاید
دامن کشان ساقی می خواران، از کنار یاران، مست و گیسوافشان می گریزد
در جام می، از شرنگ دوری، از غم مهجوری، چون شرابی جوشان، می بریزد
دارم قلبی لرزان به رهش، دیده شد نگران
ساقی می خواران، از کنار یاران، مست و گیسو افشان می گریزد
دارم چشمی گریان به رهش، روز و شب بشمارم تا بیاید
آزرده دل از جفای یاری، بیوفا دلداری، ماه افسونکاری، شب نخفتم
با یادش تا دامن از کف دادم، شد جهان از یادم، راز عشقش را در دل نهفتم
از چشمانش ریزد به دلم، شور عشق و امید
دامن از کف دادم، شد جهان از یادم، راز عشقش در دل تا نهفتم
دارم چشمی گریان به رهش، روز و شب بشمارم تا بیاید
کاربر مهمان