مرثیه در وصف حضرت رقیه (س)
تشنهای مثل گلی بیتابی
دختر سه سالهی اربابی
دل تو میان میدان مانده
مث عمه شدهای بیخوابی
اشک چشمان تو را پر کرده
تیغها سوی پدر میگردد
بیکسی را ز دلت میگیری
که پدر دوباره برمیگردد
این است آبروی عشق
پای پیاده سوی عشق،
میآیم میآیم
این غصه در جان من است
باز هم به جستجوی عشق،
میآیم میآیم
خنجری روی گلو میبینی
داغ این غصه برایت زود است
روی نیزه سر دین را دیدی
میزبان پدرت معبود است
تیغ صحرا کف پایت را برد
لالهی صورت تو سیلی خورد
درد شد سیصد و سن تو سه سال
نام غم پیش غمت کم آورد
هرچه از داغ تو گویم هیچ است
خون حیدر به مگر داری تو
تشت زرد روی زانو داری
یه ستاره در شب تاری تو
یتیمی درد بیدرمان یتیمی
یتیمی خاری دوران یتیمی
الهی طفل بی بابا نباشد
اگر باشد در این عالم نباشد
تشنهای مثل گلی بیتابی
دختر سه سالهی اربابی
دل تو میان میدان مانده
مث عمه شدهای بیخوابی
اشک چشمان تو را پر کرده
تیغها سوی پدر میگردد
بیکسی را ز دلت میگیری
که پدر دوباره برمیگردد
این است آبروی عشق
پای پیاده سوی عشق،
میآیم میآیم
این غصه در جان من است
باز هم به جستجوی عشق،
میآیم میآیم
خنجری روی گلو میبینی
داغ این غصه برایت زود است
روی نیزه سر دین را دیدی
میزبان پدرت معبود است
تیغ صحرا کف پایت را برد
لالهی صورت تو سیلی خورد
درد شد سیصد و سن تو سه سال
نام غم پیش غمت کم آورد
هرچه از داغ تو گویم هیچ است
خون حیدر به مگر داری تو
تشت زرد روی زانو داری
یه ستاره در شب تاری تو
یتیمی درد بیدرمان یتیمی
یتیمی خاری دوران یتیمی
الهی طفل بی بابا نباشد
اگر باشد در این عالم نباشد
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه