ترانه پاپ
طنازی بهار بر قامتت نشست
در پیچ زلف تو غوغای شب شکست
عطر تو آمد و عقل از سرم پرید
نقش فنا گرفت غیر از تو هرچه هست
تا صبح دیدنت از قله های دور
مستانه می رسی آرام و پرغرور
هرشب رسیده ام تا صبح چشم تو
با چنگ خوش نوا سرشار شوق و شور
چشم مرا دزدیده ای از پنجره تا عشق
در سایهای پنهان نگاهت می کنم با عشق
از زلف تو پل می زنم تا باورم هرشب
در گیر بی قراریم در کوچه های تب
تو خواهشِ دلی در معبدِ نیاز
من قلبِ عاشقِ لبریز حاجتم
شبگردی و جنون چشمی پر اشک و خون
هرروز و شب شده با تو حکایتم
چشم مرا دزدیده ای از پنجره تا عشق
در سایهای پنهان نگاهت می کنم با عشق
از زلف تو پل می زنم تا باورم هرشب
درگیر بی قراریم در کوچه های تب
طنازی بهار بر قامتت نشست
در پیچ زلف تو غوغای شب شکست
عطر تو آمد و عقل از سرم پرید
نقش فنا گرفت غیر از تو هرچه هست
تا صبح دیدنت از قله های دور
مستانه می رسی آرام و پرغرور
هرشب رسیده ام تا صبح چشم تو
با چنگ خوش نوا سرشار شوق و شور
چشم مرا دزدیده ای از پنجره تا عشق
در سایهای پنهان نگاهت می کنم با عشق
از زلف تو پل می زنم تا باورم هرشب
در گیر بی قراریم در کوچه های تب
تو خواهشِ دلی در معبدِ نیاز
من قلبِ عاشقِ لبریز حاجتم
شبگردی و جنون چشمی پر اشک و خون
هرروز و شب شده با تو حکایتم
چشم مرا دزدیده ای از پنجره تا عشق
در سایهای پنهان نگاهت می کنم با عشق
از زلف تو پل می زنم تا باورم هرشب
درگیر بی قراریم در کوچه های تب
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
3:31
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه