ترانه پاپ
مژده که یار آمد فصل بهار است
در رخ زردم عشق شد پیدا
این شب بی پایان شد فردا
رفته غمم از یاد هر چه که باداباد
موسم عشق است و شیدایی
گشته جهان غرق زیبایی
به بهاران چو نسیم پیچیده در خواب زمین
بنشسته گل در هر قدم با عطر و بویش در کمین
آمد این عید که با شور عشقش شود
لحظه هامان همه عاشقانه
وقت عشق است و شور
وقت شادی و سرور
لب به لبخند گشا بی بهانه
جامه ی رنگین به تنش آمده نوروز به صد ناز و فسون
گرد غم از دل بتکان لحظه ی دیدار و قرار است کنون
از تن با مهر زمین رفته ز خاطر همگی
چشمه ی خشکیده دل شده دریا
می رسد آوازه ی عشق از هر جا
نو شده هر جامه به تن
هر نفس از دشت و دمن
می رسد این مژده خوشا می دانم
گشته دل از غصه رها می دانم
مژده که یار آمد فصل بهار است
در رخ زردم عشق شد پیدا
این شب بی پایان شد فردا
رفته غمم از یاد هر چه که باداباد
موسم عشق است و شیدایی
گشته جهان غرق زیبایی
به بهاران چو نسیم پیچیده در خواب زمین
بنشسته گل در هر قدم با عطر و بویش در کمین
آمد این عید که با شور عشقش شود
لحظه هامان همه عاشقانه
وقت عشق است و شور
وقت شادی و سرور
لب به لبخند گشا بی بهانه
جامه ی رنگین به تنش آمده نوروز به صد ناز و فسون
گرد غم از دل بتکان لحظه ی دیدار و قرار است کنون
از تن با مهر زمین رفته ز خاطر همگی
چشمه ی خشکیده دل شده دریا
می رسد آوازه ی عشق از هر جا
نو شده هر جامه به تن
هر نفس از دشت و دمن
می رسد این مژده خوشا می دانم
گشته دل از غصه رها می دانم
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
3:38
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه