تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی
یاری چون ز تو دل ببرد یا تو دهی دل خود به کسی
می دانی چه به ما می گذرد در غم روی تو هر نفسی
چون که کند او به تو پیمان شکنی
می شوی آگه ز وفای چو منی
گر بنشیند به کنار دگری
خون خوری و تو همچو من دم نزنی
خواهم که تو را عاشق و دیوانه ببینم
در شهر جنون شهره و افسانه ببینم
از درد جدایی روزی که چون من بگذری از عقل و سلامت
دیگر ز نگاهت بر ساغر عشقم نزنی سنگ ملامت
یاری چون ز تو دل ببرد یا تو دهی دل خود به کسی
می دانی چه به ما می گذرد در غم روی تو هر نفسی
چون که کند او به تو پیمان شکنی
می شوی آگه ز وفای چو منی
گر بنشیند به کنار دگری
خون خوری و تو همچو من دم نزنی
خواهم که تو را عاشق و دیوانه ببینم
در شهر جنون شهره و افسانه ببینم
از درد جدایی روزی که چون من بگذری از عقل و سلامت
دیگر ز نگاهت بر ساغر عشقم نزنی سنگ ملامت
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
3:12
کاربر مهمان
کاربر مهمان