ترانهی پاپ با گویش بهبهانی درمورد طبیعت این منطقهی زیبا
ای بهشتی ری زمی بو نرگسزار بهبهون
هر گل مسکینکیت دیت مول دیار بهبهون
هر غریبِی تا که چشمی خه دم گُل گُمبکای
می هله وردی همیشه موندگار بهبهون
نرگسزار بهبهون/افتخار بهبهون
ای که شب بو و شقاق و یاس و بوسونی مو هه
تِ گُلِی اینجکه نرگس ، تاجدار بهبهون
بهبهو خوی نرگزاری مردمونی مِی گُلن
نرگس مسّی که میگن چشم یار بهبهون
چون گذر کرده اَ اینجه علی موسی الرضا(ع)
تا قیومت رهگذاری افتخار بهبهون
ای که ماس ، اوس تِی سه بی سوغات هر مسافری
ایسه نرگس دگه جی سوغات پار بهبهون
نرگس مس مال مانن ، برده شا اَ همه جا
نرگس شیراز پیازی نرگزار بهبهون
نرگس ماشا نه ایران ، که همِ ی دنیاشو بو
اَ ته هر شهری که میشه بو بهار بهبهون
برگ سوزِی مثل مشمیک ، قوپ مونی انگشن یار
جومک طهر طلای پُر عطر یار بهبهون
نرگس که اخو پومبو بهبهو بهشت ومبو
بی خود نمیگن پایتخت نرگس ایرانن
اگر بهشتی بر روی زمین باشد نرگس زار بهبهان است
هرگل مُشکینی که دیدی از آن دیار بهبهان است
هر غریبهای که چشمش به گلهای پُرپَرَش خورد
همچون الله وردی ، شیدای بهبهان ،ماندگار بهبهان است
نرگس زار بهبهان است افتخار بهبهان است
اگر در بهبهان گلهای شب بو، لاله و یاس و محمدی میروید
ولی دربین آن ها نرگس تاجدار بهبهان است
بهبهان خود نرگس زاری است و مردمش گلهای آنند
نرگس مست همان چشمان یار بهبهان است
چون حضرت علیابن موسی الرضا (ع) از این محل گذر کرده است
تا قیامت رهگذارش افتخار بهبهان است
اگر که ماست قبلا سوغات هر مسافری بود
حالا نرگس به جای سوغات قدیمی ماست
نرگس مست از آن ماست و آن را به همه جا بردهاند
نرگس شیراز از پیازهای نرگس زار بهبهان است
نرگسهای ما را نه در ایران که تمامی دنیا بردهاند
در هر شهری که میروی بوی بهار بهبهان است
برگ سبزش همچون برگ لیمو و ساقهاش همچون
انگشت یار و جام طلائیش پر از عطر یار است
نرگس که از خواب مست بر میخیزد بهبهان همچون بهشت میشود
بیخودی نمیگویند که بهبهان پایتخت نرگس ایران است.
ای بهشتی ری زمی بو نرگسزار بهبهون
هر گل مسکینکیت دیت مول دیار بهبهون
هر غریبِی تا که چشمی خه دم گُل گُمبکای
می هله وردی همیشه موندگار بهبهون
نرگسزار بهبهون/افتخار بهبهون
ای که شب بو و شقاق و یاس و بوسونی مو هه
تِ گُلِی اینجکه نرگس ، تاجدار بهبهون
بهبهو خوی نرگزاری مردمونی مِی گُلن
نرگس مسّی که میگن چشم یار بهبهون
چون گذر کرده اَ اینجه علی موسی الرضا(ع)
تا قیومت رهگذاری افتخار بهبهون
ای که ماس ، اوس تِی سه بی سوغات هر مسافری
ایسه نرگس دگه جی سوغات پار بهبهون
نرگس مس مال مانن ، برده شا اَ همه جا
نرگس شیراز پیازی نرگزار بهبهون
نرگس ماشا نه ایران ، که همِ ی دنیاشو بو
اَ ته هر شهری که میشه بو بهار بهبهون
برگ سوزِی مثل مشمیک ، قوپ مونی انگشن یار
جومک طهر طلای پُر عطر یار بهبهون
نرگس که اخو پومبو بهبهو بهشت ومبو
بی خود نمیگن پایتخت نرگس ایرانن
اگر بهشتی بر روی زمین باشد نرگس زار بهبهان است
هرگل مُشکینی که دیدی از آن دیار بهبهان است
هر غریبهای که چشمش به گلهای پُرپَرَش خورد
همچون الله وردی ، شیدای بهبهان ،ماندگار بهبهان است
نرگس زار بهبهان است افتخار بهبهان است
اگر در بهبهان گلهای شب بو، لاله و یاس و محمدی میروید
ولی دربین آن ها نرگس تاجدار بهبهان است
بهبهان خود نرگس زاری است و مردمش گلهای آنند
نرگس مست همان چشمان یار بهبهان است
چون حضرت علیابن موسی الرضا (ع) از این محل گذر کرده است
تا قیامت رهگذارش افتخار بهبهان است
اگر که ماست قبلا سوغات هر مسافری بود
حالا نرگس به جای سوغات قدیمی ماست
نرگس مست از آن ماست و آن را به همه جا بردهاند
نرگس شیراز از پیازهای نرگس زار بهبهان است
نرگسهای ما را نه در ایران که تمامی دنیا بردهاند
در هر شهری که میروی بوی بهار بهبهان است
برگ سبزش همچون برگ لیمو و ساقهاش همچون
انگشت یار و جام طلائیش پر از عطر یار است
نرگس که از خواب مست بر میخیزد بهبهان همچون بهشت میشود
بیخودی نمیگویند که بهبهان پایتخت نرگس ایران است.
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه