ترانهی پاپ در وصف عید غدیر
باران ببار بر سر دنیا کویر شد
مخمور عشق را برسان باده دیر شد
باغ امید را به بهاری خجسته کن
دل را بساز نوبت عید غدیر شد
با ماه من مجال فروغ ستاره نیست
در گوش عرش غیر همین گوشواره نیست
حسنش نصیب آیینه داران آشناست
هر دیده جای طلعت آن ماه پاره نیست
ای ساقی بهشت لب تشنه را بیاب
خورشید شوق بر شب دلدادگان بتاب
مهر رسول در دل و عشق علی به سر
دستی به ماه دارم و دستی بر آفتاب
باران ببار بر سر دنیا کویر شد
مخمور عشق را برسان باده دیر شد
وقت است تا کویر بنوشد بهار را
سیب از نشاط شاخه ببوسد انار را
با آسمان بگو که بگیرد به ابر و باد
از چهرهی تکیدهی صحرا غبار را
ای دست و بازوی تو رسولان را آشنا
ای غربتت انیس شب هجر را دوا
ای خستگان قافله را دست تو عصا
ای نام اعظمت در گنجینه را شفا
باران ببار بر سر دنیا کویر شد
مخمور عشق را برسان باده دیر شد
باران ببار بر سر دنیا کویر شد
مخمور عشق را برسان باده دیر شد
باغ امید را به بهاری خجسته کن
دل را بساز نوبت عید غدیر شد
با ماه من مجال فروغ ستاره نیست
در گوش عرش غیر همین گوشواره نیست
حسنش نصیب آیینه داران آشناست
هر دیده جای طلعت آن ماه پاره نیست
ای ساقی بهشت لب تشنه را بیاب
خورشید شوق بر شب دلدادگان بتاب
مهر رسول در دل و عشق علی به سر
دستی به ماه دارم و دستی بر آفتاب
باران ببار بر سر دنیا کویر شد
مخمور عشق را برسان باده دیر شد
وقت است تا کویر بنوشد بهار را
سیب از نشاط شاخه ببوسد انار را
با آسمان بگو که بگیرد به ابر و باد
از چهرهی تکیدهی صحرا غبار را
ای دست و بازوی تو رسولان را آشنا
ای غربتت انیس شب هجر را دوا
ای خستگان قافله را دست تو عصا
ای نام اعظمت در گنجینه را شفا
باران ببار بر سر دنیا کویر شد
مخمور عشق را برسان باده دیر شد
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه