ترانهی پاپ
نوازندهی گیتار: خشایار فکی
نوازندهی ساکسفون: هادی جداری
دردم این نیست که از حال دلم بیخبری
بیسبب زخم زبان میزنی و میگذری
دردم این نیست که از عشق سراسر شورت
بیکسی سهم من و غصه و دربهدری
دردم این نیست که عاشق شدهام بیمارم
روز در دلهره و شب همه شب بیدارم
دردم این نیست که آلودهی اشک است دلم
روزگاریست که با گریه رفاقت دارم
دردم این است که بی درد تو باید چه کنم
نم نمک خورد شدم سیل که آمد چه کنم
چه مرا دوست بداری چه نداری آخر
دل اگر درد اگر درد بخواهد چه کنم
دردم این است که بی درد تو باید چه کنم
نم نمک خورد شدم سیل که آمد چه کنم
چه مرا دوست بداری چه نداری آخر
دل اگر درد اگر درد بخواهد چه کنم
تو مرا همیشه میرنجانی
تو خودت درد مرا میدانی
یاد تو رزق من و روزی من خاطرهات
گلهای نیست که آوارهام میخوانی
دردم این نیست که با من سر دعوا داری
در بهشت منی و نقشهی بلوا داری
این درست است که من آدم آدم نیستم
دردم این نیست که تو هوای حوا داری
دردم این است که بی درد تو باید چه کنم
نم نمک خورد شدم سیل که آمد چه کنم
چه مرا دوست بداری چه نداری آخر
دل اگر درد اگر درد بخواهد چه کنم
دردم این است که بی درد تو باید چه کنم
نم نمک خورد شدم سیل که آمد چه کنم
چه مرا دوست بداری چه نداری آخر
دل اگر درد اگر درد بخواهد چه کنم
نوازندهی گیتار: خشایار فکی
نوازندهی ساکسفون: هادی جداری
دردم این نیست که از حال دلم بیخبری
بیسبب زخم زبان میزنی و میگذری
دردم این نیست که از عشق سراسر شورت
بیکسی سهم من و غصه و دربهدری
دردم این نیست که عاشق شدهام بیمارم
روز در دلهره و شب همه شب بیدارم
دردم این نیست که آلودهی اشک است دلم
روزگاریست که با گریه رفاقت دارم
دردم این است که بی درد تو باید چه کنم
نم نمک خورد شدم سیل که آمد چه کنم
چه مرا دوست بداری چه نداری آخر
دل اگر درد اگر درد بخواهد چه کنم
دردم این است که بی درد تو باید چه کنم
نم نمک خورد شدم سیل که آمد چه کنم
چه مرا دوست بداری چه نداری آخر
دل اگر درد اگر درد بخواهد چه کنم
تو مرا همیشه میرنجانی
تو خودت درد مرا میدانی
یاد تو رزق من و روزی من خاطرهات
گلهای نیست که آوارهام میخوانی
دردم این نیست که با من سر دعوا داری
در بهشت منی و نقشهی بلوا داری
این درست است که من آدم آدم نیستم
دردم این نیست که تو هوای حوا داری
دردم این است که بی درد تو باید چه کنم
نم نمک خورد شدم سیل که آمد چه کنم
چه مرا دوست بداری چه نداری آخر
دل اگر درد اگر درد بخواهد چه کنم
دردم این است که بی درد تو باید چه کنم
نم نمک خورد شدم سیل که آمد چه کنم
چه مرا دوست بداری چه نداری آخر
دل اگر درد اگر درد بخواهد چه کنم
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه