ترانه با صدای حمید خندان، 1384
با من از خفتن یک رود مگو
که اسیر قفس مرداب است
قصه کن در شبم از قامت کوه
که بر او ترمه ای از مهتاب است
غزل از حنجره ی عشق بخوان
عاشقانه پر پروازم ده
تا قناری تو ام در این باغ
راه در پرده ی آوازم ده
با من از شادی پروانه بگو
که به رقص آمده در بستر گل
روشن از سرخی آلاله ببین
اینک آتشکده ی آذر گل
من و تو تشنه ی دیدار خوش است
گر ببندیم زبان گله را
زیر باران به تماشا بنشین
لانه پرداختن چلچله را
با من از خفتن یک رود مگو
که اسیر قفس مرداب است
قصه کن در شبم از قامت کوه
که بر او ترمه ای از مهتاب است
غزل از حنجره ی عشق بخوان
عاشقانه پر پروازم ده
تا قناری تو ام در این باغ
راه در پرده ی آوازم ده
با من از شادی پروانه بگو
که به رقص آمده در بستر گل
روشن از سرخی آلاله ببین
اینک آتشکده ی آذر گل
من و تو تشنه ی دیدار خوش است
گر ببندیم زبان گله را
زیر باران به تماشا بنشین
لانه پرداختن چلچله را
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه