گزیده ای از دو لوح موسیقی دستگاهی در مناجات با امام زمان (عج)
«مسیحا» آلبومی است متشکل از دو سی دی که بطور ضمنی به زندگی نرجس خاتون دختر یوشعا پسر قیصر روم میپردازد. زنی که با ازدواج با امام حسن عسگری (ع) نقش مهمی در تاریخ اسلام پیدا کرد.
این مجموعه بر اساس اشعاری از حافظ، سعدی، مرحوم سید مرتضی میر فخرایی، ایت الله محمدحسین غروی اصفهانی و مرحوم قیصر امینپور ساخته شده است.
محمدحسین غروی اصفهانی (2 محرم 1296 هجری قمری کاظمین - 5 ذیحجه 1361 هجری قمری در نجف) معروف به کمپانی اصفهانی از فقها و عرفا و علمای معاصر شیعه است. وی در اشعارش، مفتقر تخلص میکرد.
«مسیحا» آلبومی است متشکل از دو سی دی که بطور ضمنی به زندگی نرجس خاتون دختر یوشعا پسر قیصر روم میپردازد. زنی که با ازدواج با امام حسن عسگری (ع) نقش مهمی در تاریخ اسلام پیدا کرد.
این مجموعه بر اساس اشعاری از حافظ، سعدی، مرحوم سید مرتضی میر فخرایی، ایت الله محمدحسین غروی اصفهانی و مرحوم قیصر امینپور ساخته شده است.
محمدحسین غروی اصفهانی (2 محرم 1296 هجری قمری کاظمین - 5 ذیحجه 1361 هجری قمری در نجف) معروف به کمپانی اصفهانی از فقها و عرفا و علمای معاصر شیعه است. وی در اشعارش، مفتقر تخلص میکرد.
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
8:17مژده اي دل كه مسيحا نفسي ميآيد كه ز انفاس خوشش بوي كسي ميآيد از غم هجر مكن ناله و فرياد كه دوش زدهام فالي و فريادرسي ميآيد خبر بلبل اين باغ بپرسيد كه من نالهاي ميشنوم كز قفسي ميآيد جرعهاي ده كه به ميخانه ي ارباب كرم هر حريفي ز پي ملتمسي ميآيد كس ندانست كه منزلگه معشوق كجاست اين قدر هست كه بانگ جرسي ميآيد
-
5:21در دستگاه نوا شعر از محمد حسين غروي اصفهاني از دولت سكندر بگذر ، برو طلب كن با پاي همت خضر ، سر چشمة بقا را بر هم زنيد ياران اين بزم بي صفا را مجلس صفا ندارد بي يار مجلس آرا پروانه وش ز آتش هرگز مشو مشوش دانند اهل دانش عين بقا ، فنا را
-
7:25(افشاري) شعر از محمدحسين غروي اصفهاني همره باد صبا نافه ي مشك ختن است يا نسيم چمن و بوي گل و ياسمن است ديده ي دل شده روشن مگر اي باد صبا اي صبا با خبر مقدم يار آمده اي خير مقدم! كه نسيم تو روان بدن است اي نسيم سحري اين شب روشن چه شبي است مگر امشب مه من شمع دل انجمن است همرهت پيرهن يوسف گل پيرهن است
-
9:44آواز دشتي ميخواهمت چنان كه شب خسته خواب را ميجويمت چنان كه لب تشنه آب را محو توام چنان كه ستاره به چشم صبح يا شبنم سپيدهدمان آفتاب را بيتابم آنچنان كه درختان براي باد يا كودكان خفته به گهواره تاب را اي خواهشي كه خواستني تر ز پاسخي با چون تو پرسشي چه نيازي جواب را (قيصرامين پور) اي گمشده در كجات جويم در بند كه مبتلات جويم در خواب چو بخت من دميدي بيدار شدم ز من رميدي اي واي و هزار واي برمن تنگ از غم توست جاي برمن (ميرفخرايي)
-
4:20دارم اي دوست ز بيداد تو فرياد بسي چه كنم چون نبود دادگري‚ دادرسي بي تو اي روح روان‚ زنده نشايد آني بي دلا رام دل آرام نگيرد نفسي دل كه باشد حرم قدس تو اي كعبه حسن جز طواف سر كوي تو ندارد هوسي طبع افسرده و دل مرده و تن آزرده بارالها برسانم به مسيحا نفسي
-
5:18دلبرا گر بنوازي به نگاهي ما را خوش تر است در به دري منصب شاهي ما را به من بي سر و پا گوشه ي چشمي بنما كه محال است جز اين گوشه پناهي ما را بر دل تيره ام اي چشمه ي خورشيد بتاب نبود بدتر از اين روز سياهي ما را گرچه از پيشگه خاطر عاطر دوريم هم اگر ياد كند لطف تو گاهي ما را با غم عشق كه كوهي است گران بر دل ما عجب است ار نخرد دوست به كاهي ما را مفتقر راه به معموره حسن تو نبرد بده اي پير خرابات تو راهي ما را (محمدحسين غروي اصفهاني)
-
6:11(آواز بيات زند بهمراهي سه تار و ني) مير من خوش ميروي كاندر سر و پا ميرمت خوش خرامان شو كه پيش قد رعنا ميرمت گفته بودي كي بميري پيش من تعجيل چيست خوش تقاضا ميكني پيش تقاضا ميرمت آن كه عمري شد كه تا بيمارم از سوداي او گو نگاهي كن كه پيش چشم شهلا ميرمت خوش خرامان ميروي چشم بد از روي تو دور دارم اندر سر خيال آن كه در پا ميرمت
-
6:07چندان كه گفتم غم با طبيبان درمان نكردند مسكين غريبان درج محبت بر مهر خود نيست يا رب مبادا كام رقيبان آن گل كه هر دم در دست باديست گو شرم بادش از عندليبان ما درد پنهان با يار گفتيم نتوان نهفتن درد از حبيبان يا رب امان ده تا بازبيند چشم محبان روي حبيبان اي منعم آخر بر خوان جودت تا چند باشيم از بي نصيبان
-
3:16اين خط شريف از آن بنان است وين نقل حديث از آن دهان است اين بوي عبير آشنايي از ساحت يار مهربان است قاصد مگر آهوي ختن بود كش نافه ي مشك در ميان است معلوم شد اين حديث شيرين كز منطق آن شكرفشان است اين خط به زمين نشايد انداخت كز جانب ماه آسمان است
-
5:43صورت شاهد ازل جلوه گر از جمال تو معنى حسن لميزل در خور خط و خال تو جام جهان نماى جم ساغر در ردنوش تو طلعت ليلى قدم آينه مثال تو ماه دو هفته بنده حسن يگانه روى تو پير خرد بمعرفت كودك خردسال تو گلشن جان نميدهد چون تو گلى دگر نشان خلد جنان نپرورد سرو به اعتدال تو
کاربر مهمان