ترانهی بختیاری
قلم بتراشم از هر استخونم
مرکب گیرم از خون رگونم
بگیرم کاغذی از پرده دل
نویسم بهر یار مهربونم
مرا عشقت ز جان آذر برآره
ز پیکر مشت خاکستر برآره
محاله مهرت از دل گر ببرم
هزاران شاخه ار سو سر برآره
سر راهت نشینم تا تو آیی
در شادی به روی ما گشایی
آید روزی به روز ما نشینی
ببینی تا چه سخته بی وفایی
قلم بتراشم از هر استخونم
مرکب گیرم از خون رگونم
بگیرم کاغذی از پرده دل
نویسم بهر یار مهربونم
مرا عشقت ز جان آذر برآره
ز پیکر مشت خاکستر برآره
محاله مهرت از دل گر ببرم
هزاران شاخه ار سو سر برآره
سر راهت نشینم تا تو آیی
در شادی به روی ما گشایی
آید روزی به روز ما نشینی
ببینی تا چه سخته بی وفایی
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
4:26
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه