مرثیهی ارکسترال با مضمون شهادت حضرت علی (ع)
با اینکه سجده وامدار راستینش بود
تیغ کجاندیشی هماره در کمینش بود
با ربنای ماه گل میداد ایمانش
شوق رهایی در نگاه دلنشینش بود
ناگهان آب روان آتش گرفت
هفتبند استخوان آتش گرفت
آن دمی که غرق خون شد بوتراب
هم زمین و هم آسمان آتش گرفت
یک آسمان از خاک بالاتر نشست آخر
صبحی که جان عاشقش در آستینش بود
پشت تمام تیغها خم گشته از سوگش
در سوگ مردی که گل و آیینه دینش بود
ناگهان آب روان آتش گرفت
هفتبند استخوان آتش گرفت
آن دمی که غرق خون شد بوتراب
هم زمین و هم آسمان آتش گرفت
با اینکه سجده وامدار راستینش بود
تیغ کجاندیشی هماره در کمینش بود
با ربنای ماه گل میداد ایمانش
شوق رهایی در نگاه دلنشینش بود
ناگهان آب روان آتش گرفت
هفتبند استخوان آتش گرفت
آن دمی که غرق خون شد بوتراب
هم زمین و هم آسمان آتش گرفت
یک آسمان از خاک بالاتر نشست آخر
صبحی که جان عاشقش در آستینش بود
پشت تمام تیغها خم گشته از سوگش
در سوگ مردی که گل و آیینه دینش بود
ناگهان آب روان آتش گرفت
هفتبند استخوان آتش گرفت
آن دمی که غرق خون شد بوتراب
هم زمین و هم آسمان آتش گرفت
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه