ترانه پاپ و بی کلام همین قطعه
ای نسخه نامه الهی که تویی
وی آینه جمال شاهی که تویی
بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست
در خود بطلب هر آنچه خواهی که توی
گفتم دل و دین بر سر کارت کردم
هر آن چه که داشتم نثارت کردم
گفتا تو که باشی که کنی یا نکنی
آن من بودم که بیقرارت کردم
من درد تو را ز دست آسان ندهم
دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم
از دوست به یادگار دردی دارم
کان درد به صد هزار درمان ندهم
ای در دل من میل و تمنا همه تو
واندر سر من مایه سودا همه تو
هرچند به روی کار در می نگرم
امروز همه تویی و فردا همه تو
ای نسخه نامه الهی که تویی
وی آینه جمال شاهی که تویی
بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست
در خود بطلب هر آنچه خواهی که توی
گفتم دل و دین بر سر کارت کردم
هر آن چه که داشتم نثارت کردم
گفتا تو که باشی که کنی یا نکنی
آن من بودم که بیقرارت کردم
من درد تو را ز دست آسان ندهم
دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم
از دوست به یادگار دردی دارم
کان درد به صد هزار درمان ندهم
ای در دل من میل و تمنا همه تو
واندر سر من مایه سودا همه تو
هرچند به روی کار در می نگرم
امروز همه تویی و فردا همه تو
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه