مرثیهی ارکسترال با مضمون محرم
باز این دل تنگم غصه ها دارد
گویا که میل کرب و بلا دارد
آواره کوی آن طبیبم که
هر گوشه عالم مبتلا دارد
دلداده حق است و دلبر عالم
تاب و تب عشق است در سر عالم
در کعبه خونینش منا دارد
این مرد چه سری با خدا دارد
هرجا نظرش باشد همان جائیم
ما سینه زنان حسین زهرائیم
یک دست هم اینجا صدا دارد
در خیمه عشقش دل بها دارد
آرام دل اولاد آدم شد
کشتی نجات اهل عالم شد
این ناخدا نور خدا دارد
در تربت گلگونش شفا دارد
شو همقدم این قافله بسم الله
با دل گذر از این فاصله بسم الله
مستانه سر غم راوی ما دارد
هر کس هوس کرب و بلا دارد
دلداده حق است و دلبر عالم
تاب و تب عشق است در سر عالم
در کعبه خونینش منا دارد
این مرد چه سری با خدا دارد
هرجا نظرش باشد همان جائیم
ما سینه زنان حسین زهرائیم
یک دست هم اینجا صدا دارد
در خیمه عشقش دل بها دارد
باز این دل تنگم غصه ها دارد
گویا که میل کرب و بلا دارد
آواره کوی آن طبیبم که
هر گوشه عالم مبتلا دارد
دلداده حق است و دلبر عالم
تاب و تب عشق است در سر عالم
در کعبه خونینش منا دارد
این مرد چه سری با خدا دارد
هرجا نظرش باشد همان جائیم
ما سینه زنان حسین زهرائیم
یک دست هم اینجا صدا دارد
در خیمه عشقش دل بها دارد
آرام دل اولاد آدم شد
کشتی نجات اهل عالم شد
این ناخدا نور خدا دارد
در تربت گلگونش شفا دارد
شو همقدم این قافله بسم الله
با دل گذر از این فاصله بسم الله
مستانه سر غم راوی ما دارد
هر کس هوس کرب و بلا دارد
دلداده حق است و دلبر عالم
تاب و تب عشق است در سر عالم
در کعبه خونینش منا دارد
این مرد چه سری با خدا دارد
هرجا نظرش باشد همان جائیم
ما سینه زنان حسین زهرائیم
یک دست هم اینجا صدا دارد
در خیمه عشقش دل بها دارد
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان