ترانه پاپ
پرید از سر شاخه پروانه ای
نمازم به تاراج یاد تو رفت
دلم برکه دوردست بود
به آغوش باران باد تو رفت
فقط ایستادم به تکرار تو
می خواستم از این سایه ها دور شم
گذشتم از احساس بی رنگ خود
که شاید به یاد تو مجبور شم
یه فانوس روشن تو شهر غریب
داره آب می شه تو این کوچه ها
تو بارون یک ریز تو گم شدم
به دریا زدم مثل موجی رها
چه صبحی که تابیدی از شیشه ام
چه قفلی که وا کردم از پنجره
پرید از سر شاخه پروانه ای
دویدم به دالانی از خاطره
به اسم تو نزدیکم از هر چه هست
تو می خونی و لال می شه صدام
کجایی که این روزها سایه ام
نمی فهمه از حال و روزم کجام
پرید از سر شاخه پروانه ای
نمازم به تاراج یاد تو رفت
دلم برکه دوردست بود
به آغوش باران باد تو رفت
فقط ایستادم به تکرار تو
می خواستم از این سایه ها دور شم
گذشتم از احساس بی رنگ خود
که شاید به یاد تو مجبور شم
یه فانوس روشن تو شهر غریب
داره آب می شه تو این کوچه ها
تو بارون یک ریز تو گم شدم
به دریا زدم مثل موجی رها
چه صبحی که تابیدی از شیشه ام
چه قفلی که وا کردم از پنجره
پرید از سر شاخه پروانه ای
دویدم به دالانی از خاطره
به اسم تو نزدیکم از هر چه هست
تو می خونی و لال می شه صدام
کجایی که این روزها سایه ام
نمی فهمه از حال و روزم کجام
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه